آشپزخانه کریسمس ما

چیزی که همه چیز فقط با افزودن کمی آبی شروع شد و سفری را به وقت کریسمس آغاز کرد. اگر همه شما خانه من را می شناسید ، می دانید که استاد طبقه پایین ما همه آبی ، سفید و کرم است. من کاملاً عاشق رنگ آبی هستم و سالهاست که می خواهم به اتاق نشیمن و آشپزخانه ما جلوه های کمی اضافه کنم. اگر باور کنید یا نه ، دیوارهای ما قبلاً قرمز بود و من به همراه کابینت های بلوط تعداد زیادی زرد و سبز همراه داشتم. من کاغذ دیواری داشتم که رنگهای آبی در آن بود و اشتیاق من به رنگ آبی بیشتر را آغاز کرد. متأسفانه تا همین چند ماه پیش این اتفاق نیفتاده بود. از داشتن انواع تزئینات آبی ، سایه های زیاد ، مجبور نبودم که یک چیز را برای تزئین امسال بخرم! بنابراین در اینجا با آنچه که من انجام داده ام همراه است ..... همه چیز از گوشته آغاز شد. سال گذشته ما این قطعه کامل را نداشتیم. من یک آینه بزرگ روی گوشته داشتم که یک بیضی مستطیلی بود. الان آن را در طبقه پایین دارم. امسال ، من دوست دارم آنچه را که با اضافه کردن قسمت بالای یک هاشور خدمت انجام دادیم ، انجام دهیم. آن مرکزی است که آرزویش را داشتم. این یادآوری من از زمانی بود که من یک دختر کوچک بودم و صبح زود به همسایه سالخورده خود ملاقات می کردم. او در آشپزخانه خود یک شومینه داشت و من هنگام نشستن صبحانه و نشستن و صحبت کردن با او صحبت می کردم و شوهرش روزنامه را می خواند. من همیشه آنجا بسیار دنج احساس می کردم ... واقعاً بهترین مکان برای حضور در کل خانه بود. این کابینت کوچک چینی قبلاً ماموی من بود. او برای خرید این قطعه بسیار سخت پس انداز کرد. او افسردگی را پشت سر گذاشت و می دانست بدون این کار چه کاری انجام می دهد ، بنابراین هر چیز کوچکی که داشت را گرامی می داشت. هرگز هدر ندهید من دوست دارم فکر کنم که او این ویژگی را به من منتقل کرد ... من برای همه چیز در خانه ما از کوچکترین چیزها مانند فروشگاه فروشگاه صرفه جویی تا بزرگترین چیزها مانند اسلحه خانه های ما که در یک سایت فروش حیاط یافت می شوند ، گرامی می دارم. خاطرات بسیاری از موارد قدیمی مانند این قطعه وجود دارد که برای قلب من نیز عزیز است. من فقط می توانم تصور كنم كه ماما چینی اش را دقیقاً داخل آن قرار دهد و با لبخند تحسینش كند. درست مثل من این مرکز دقیقاً مانند گوشته ... و میز است. اعتراف می کنم ، کاری که به ندرت انجام می دهیم این است که دیگر پشت میز بنشینیم. ما در جزیره می نشینیم. این میز در گذشته مرکز هر خانه ای در آمریکا بود که در آن خانواده ها در ابتدا و انتهای هر روز دور هم جمع می شدند تا از آنجا بازدید کنند ، در مورد روز خود صحبت کنند و از یک غذای خوب خانگی لذت ببرند. اما هر رویداد و تعطیلات خاص ، نشستن و لذت بردن از همراهی دیگران را در اولویت قرار می دهد. هیچ چیز زیبایی در مورد تنظیمات وجود ندارد ... بشقاب و کاسه های Dollar Tree همراه با فروشگاه صرفه جویی در چین. من کمی رنگ می خواستم بنابراین فقط زیور آلات و مقداری کاج اضافه کردم. عالی .... من کمی رنگ آبی دارم و نمی توانم شادتر باشم! من عاشق این هستم که چگونه درخت را از هر دو اتاق ببینیم. قطعاً همه کریسمس بودن شما را احساس می کند! گلدسته کوچک سانتا من که سال گذشته نقاشی کردم برای پشتی صندلی های بار مناسب است. و نگهدارنده جوراب زنانه سانتا در کنار میله برای نگهدارندگان گلدان کاملا مناسب است. من کاملاً poinsettias را دوست دارم ، بنابراین همه جا آنها را دارم! بسیاری از تزیین کوکی ها ، کاردستی و داستان گفتن در این جزیره کوچک ادامه دارد. خاطرات ، خاطرات شیرین هر روز در آشپزخانه ما ساخته می شود. درست مثل این تابلو ... به نظر می رسد من اینجا زیاد هستم ، وقتی دختران از مدرسه به خانه می آیند به من گوش می دهم و می گویند چه اتفاقی افتاده است. می دانم روزی دلم برای آن تنگ خواهد شد ، اما فعلاً همه را با لبخند خیس می کنم. درخت کوچک من با زیور آلات که در طول سال ها با نام خود جمع کرده ایم کاملا در یک لیوان کوچک صورتی قرار دارد. و ستاره های نان شیرینی زنجبیلی که چند لقمه از آنها خارج شده است ، لول. من هنوز هم داستانهایی از دخترانمان می شنوم در مورد اینکه چطور طعم ظاهری آنها را ندارند. کوچک "نامه هایی به سانتا" مطمئناً آرزوهای زیادی از دختران داشته است. من آن را سال گذشته رنگ آمیزی کردم و بیشتر لیست های خواسته های آنها را برای زمانی که از خود فرزند دارند ذخیره کردم. شوهر گرانقدر من این کابینت کوچک سفید را سالها پیش برای یک سال کریسمس برای من خریداری کرد. و حلق آویز صفحه صورتی و کرم از قدیمی ترین ما ، سارا بود. وقتی او آنها را خرید ، من در خانه رنگ صورتی نداشتم ، هنوز قرمز ، زرد و سبز بود. بنابراین آنها برای من بسیار ارزشمند هستند زیرا او می دانست مادرش روزی قرار است صورتی انجام دهد. چوب لباسی مربوط به هر دو دختر بچه بود که كاسه های كوچك صورتی و كرم دارند. هر دو مادرشان را خیلی خوب می شناسند! من عاشق آشپزخانه مان هستم ، چیز جذابی نیست. اما پر از خاطرات شیرین ، سخت کوشی و عشق است. خوک کوچک شیرین را روی زمین می بینید؟ شوهرم این اولین قرار ملاقات کریسمس را برای من خرید. در حالی که در یک فروشگاه بودم ، آن را دیدم و عاشق شدم. فقط 3 نفر بودند ... او فکر کرد من آجیل هستم ، من پول خرید آن را نداشتم بنابراین بعداً برگشتم و همه آنها از بین رفته بودند. من روز کریسمس را با او گذراندم و وقتی جعبه بزرگی را باز کردم ، با دیدن چشمان کوچک و شیرین خوک و صورت خندان خوک که از روی کاغذ دستمال کاغذی نگاه می کند ، بسیار غرغره شدم. سپس من به زودی شوهر کردم که او از گوش به گوشش لبخند می زد و به من می گفت که چگونه آن شب را که وقتی برای اولین بار آن را دیدم با او بودم آن را خریداری کرد. چگونه ، من هرگز به درستی نخواهم فهمید که چگونه چنگ نزدم ... میز و صندلی کوچک مامو و یکی از اولین قطعاتی بود که او هنگام ازدواج ما به من داد. این یک پایه تلفن است. تصور می کنم تماس های تلفنی زیادی با این میز انجام شده است. من از آن زمان علامت خود را تغییر داده ام و آن را در نقطه دیگری دارم. (بعداً خواهید دید کجا) صورتی گرم با همه موارد دیگر مطابقت ندارد بنابراین من آن را دوباره رنگ کردم. خیلی خوشم میاد! خیلی ممنونم که با من در آشپزخانه کریسمس گشت و گذار در مسیر حافظه را دنبال کردید! مطمئن شوید که از آنجا می روید و از ~ Far Above Rubies visit بازدید می کنید و نگاهی به آشپزخانه زیبای او در صورتی و بلوز نیز می اندازید!