اولین پروژه آشپزخانه!

سلام و مبارک مارتین لوتر کینگ جونیور روز دوستان من! اول از همه ، باید بگویم WHOA - من انتظار نداشتم که پاسخی به پست جمعه بدهم! من عاشق خواندن تمام افکار شما بودم! من تک تک آنها را می خوانم و اگر پیوندی به وبلاگ خود بگذارید ، من در کنار شما خواهم بود ... فقط ممکن است برای مدتی مرا ببرد. ؛) من فکر می کنم بسیار جالب است که بسیاری از شما در وبلاگ سرمایه گذاری کرده اید و احساس ارتباط می کنید زیرا من نیز این کار را می کنم. من فکر می کنم وقتی می گویم این برای ما بسیار مهم است می توانم برای بیشتر وبلاگ نویسان صحبت کنم. من هرگز نمی خواهم شما احساس تکلیف کنید که در اینجا نظر دهید - من می دانم که طول می کشد. اما اگر می خواهید من آن را دوست دارم! :) احساس می کنم اینگونه است که شما را می شناسم. به هر حال ، پروژه امروز سریع است - اوه ، چقدر آرزو می کنم زود تمام شود! در واقع این کار هنوز انجام نشده است اما من از پروجی که باید به اشتراک بگذارم بسیار راضی هستم. من فکر می کنم این نشان می دهد که تغییرات ساده چه تفاوتی می تواند ایجاد کند! مطمئن نبودم كه می خواهم تخته و ملافه ای را كه در اتاق خانواده در بقیه آشپزخانه داریم ادامه دهم: به هر حال در واقع فضای دیوار زیادی نداریم بنابراین مطمئن نبودم مورد نیاز اما بعد فهمیدم که داشتن فقط چند دیوار کوچک بدون آن کمی عجیب به نظر می رسد ... بنابراین این پروژه آغاز شد. پنجره خلیج و دیوار انبار چیزی است که من امروز در مورد آن صحبت می کنم: (برای دیدن اطلاعات بیشتر در مورد آن درب انبار شیشه ای ، به اینجا بروید. برای دیدن اینکه چگونه شیشه را به صورت ارزانتر خصوصی کردم ، به اینجا بروید.) با عرض پوزش برای آیفون بد عکس - تا وقتی که من آنها را اینجا سوق ندادم ، درک نمی کردم که چقدر بد به نظر می رسند. چند کار وجود داشت که می خواستم در این زمینه انجام دهم - تخته های قرنیز قدیمی در همه جای خود لکه دار شده بودند (که به طور معمول با یک چهارم دور پوشانده می شوند) اما من به هر حال پایه را در اینجا اصلاح کردم. آن دیوار هنوز رنگ قدیمی دیوار بود - رنگ رالف لورن به نام سیسال که تقریباً 11 سال پیش در هوم دپو مخلوط کرده بودم. و سرانجام ، من می خواستم جلوی درب را دوباره مطابقت دهم تا صنعتگر در بقیه طبقه اصلی مطابقت داشته باشد - این آخرین درب برای مقابله بود ، چه کسی !! من هنوز بیشتر درها را در طبقه بالا دارم اما آنرا پیشرفت می نامم! بنابراین اولین قدم برداشتن تخته های قرنیز دور در بود - که به شما گفتم درد کامل در باسن است. یکی ، به این دلیل که پایه ما فوق العاده خوب نصب شده است و به هر حال برداشتن آن دشوار است ، اما دو ، زیرا ما تنبل بودیم (یکی را ببینید) و قبل از نصب چوب های سخت سالها قبل پایه را جدا نکردیم برای بیرون آمدن از آن زیر سخت است. اما من این کار را انجام دادم ، سپس تر و تمیز قدیمی را برداشتم: من در مورد این فرآیند و نحوه انجام اصلاحات صنعتگر را با جزئیات بیشتری در این پست توضیح دادم. در مرحله بعدی ، اندازه گیری تخته و ملافه را اندازه گیری کردم و سپس نیمه براق را تا آن نقطه سفید رنگ کردم. بعد سه تا مانتو آماده شد !: اگر به خاطر دارید این یک ماه بدون هزینه برای من است - روکش در در گاراژ نشسته بود. من چند ماه قبل آن را دریافت کردم تا اطراف پنجره اتاق خواب خود را مرتب کنم ، اما بعد از این واقعیت فهمیدم که در آنجا ارزش آن را نخواهد داشت. با سایه های رومی آویزان و پرده های کنار آن ، به هر حال آن را نخواهید دید. بنابراین ... برخی از آن اصلاحات در اینجا مورد استفاده قرار گرفت. قسمت بالایی تخته را شروع کردم و با مقداری قراضه که از اتاق خانواده مانده بود نگاه کردم. تا اینجا من با ظاهر آن هیجان زده ام: خیلی زیباتر ، درست است؟ گه ، من هرگز از قدرت اصلاح سفید خسته نخواهم شد. بنابراین این مسئله مهم است - شما حتی مجبور نیستید کل صفحه و ظاهر چوبی را انجام دهید تا تأثیر بزرگی مانند این داشته باشید. فقط دیوارهای سفید و تزئینات در قسمت بالا بیانیه بزرگی می دهد ، درست است؟ هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن دارم که امیدوارم این هفته به پایان برسانم. تخته های قرنیز هنوز هم باید وارد شوند - اما من احتمالاً در پنجره خلیج متوقف می شوم زیرا در نهایت یک صندلی پنجره در آنجا وجود خواهد داشت. شاید من فقط آن را ادامه دهم تا در حال حاضر زیبا به نظر برسد. من شروع به رنگ آمیزی تزئینات روی پنجره های خلیج کردم: هر چند فقط یک کت روی یک پنجره - فقط هشت مانتو دیگر (روی همه پنجره ها) باقی مانده است. و قسمت پایین دیوارها نیز به دو لایه سفید دیگر در پنجره خلیج احتیاج دارد. این کار برای همیشه طول می کشد اما من می توانم بگویم که خیلی خوب به نظر می رسد!: در عرض چند هفته کمی تر و تمیز تر می شوم تا صفحه و صفحه ملافه را نیز به این دیوارها اضافه کنم. فکر نمی کنم قطعات عمودی زیادی را انجام دهم - حداقل نه به اندازه بقیه اتاق. دیوارها خیلی کوچک هستند و نمی خواهم خیلی شلوغ شود. و البته ، من باید چنگال و قاشق خود را آویزان کنم از من زیاد در مورد آنها س thoseال شده است - سالها و سالها قبل آنها را در یک فروشگاه اقتصادی پیدا کردم. آنها سیاه بودند و من به آنها رنگ نقره ای پاشیدم. از آنجا که من قبل و بعد از آن را دوست دارم (آنها به من نشان می دهند که چقدر پیشرفت کرده است) این چیزی است که ما دیروز صبح داشتیم: و این چیزی است که امروز صبح داریم! در این بین! آیا رنگ سفید و تر و تمیز خیلی تازه به نظر نمی رسد؟ دوستش دارم! این نقاشی برای همیشه طول می کشد اما مطمئناً کار ارزان است - و این تفاوت را ایجاد می کند! اکنون نمی توانم صبر کنم تا صندلی پنجره را شروع کنم! :)

این پست در پوشه‌ی درب های انبار منحصر به فرد ذخیره شده است