مهمانی قبل و بعد: Buh Bye Pleather

بنابراین... .یادتون میاد یه دفعه ، وقتی داشتم دفترم رو تکرار می کردم؟ آره مدتی طول کشید واقعاً خیلی راحت حواسم پرت می شود. چند هفته پیش یکی از بهترین دوستان وبلاگ نویسی من برای کمک به من در یک پروژه ظاهر شد. Traci از زیر قلب من به شهر آمد و من بدون کمک او نمی توانستم این کار را انجام دهم. به هر حال این همان چیزی است که ما به او سرگرمی گفتیم. ؛) من می خواستم صندلی را در دفتر کار خود سرامیک بزنم: من آن را سالها پیش از شرکت بمبئی تهیه کردم و این یک صندلی عالی است ، فقط ظاهری که در این فضا می خواهم نیست. من در صورت امکان می خواستم دوباره از آن استفاده کنم. برنامه من در کل ساختن جلدی برای آن بود. اما وقتی نشستیم تا آن را بررسی کنیم ، فهمیدیم که روکش شیشه ای با پر کار نمی کند - آن را می لغزد و می لغزد در همه جا. بنابراین ما تصمیم گرفتیم آن را جدا کنیم و فقط هر قسمت را جداگانه بپوشانیم: از آنجا که در ماه جولای هیچ وقت خرج نکردیم ، ما از پارچه ای که ماه ها پیش خریده ام برای ساختن دامن تخت برای تخت خود استفاده کردیم. هرگز این اتفاق نیفتاده است. :) من فکر می کنم ما مقدار زیادی داشتیم:؛) صندلی را پوشاندیم مثل اینکه چند بار به شما نشان داده ام: سپس ما ایستادیم تا یک Bub را غلغلک دهیم: اوه خوبی من ، من فکر می کنم Bub Traci را بیشتر از من دوست داشت ... و این یک بسیار :) او هنوز هم در مورد او صحبت می کند. طرح اصلی این بود که پشت صندلی را جمع کنید (قبلاً تودوز بود) ، بنابراین قسمت پشتی را برداشتیم: و سپس یک سگ روی آن گذاشتیم: او مفید نبود. واقعاً ما پر را روی بقیه قسمت های آن گذاشتیم و فقط مانند صندلی آن را پوشاندیم: برای بهبودی از اسلحه اصلی استفاده کردیم ، که کمی دردناک بود. منگنه ها خیلی کم عمق بودند و چوب را نمی گرفتند. حداقل باید دوبار هر پایه را انجام می دادیم. آن قسمت SUPER FUN بود! سپس چرت زدیم: تریس مبل جدید را دوست داشت. ؛) روز بعد ، صندلی را کنار هم قرار دادیم و دامن را شروع کردیم. من می دانستم که به دلیل وجود تمام پاهای میز ، می خواهم آن را دامن دار کنم - فکر کردم پنهان بودن پایه های صندلی ممکن است به شکستن کمی ساق پا (کلمه؟) کمک کند. Traci به من یک روش باهریلری برای جعل دامن سفارشی نشان داد. ما قطعات کوچک گوشه ای را پیچیدیم و سپس آنها را در امتداد هر پایه منگنه کردیم: وقتی کار تمام شد ، این چیزی است که به نظر می رسید: سپس تراچی مجبور شد برود ، و او مرا ترک کرد تا خودم را حفظ کنم. همه ما گریه کردیم. بسیار خوب ، نه ، اما چشمانم جمع شد. زیاد. :) فقط سه هفته طول کشید ، اما من سرانجام آن را تمام کردم. همه شما می دانید که من چقدر کارآمد هستم ، بنابراین این نباید شما را متعجب کند. ما پارچه های بیشتری را لبه کرده بودیم ، و سپس من آن را برش دادم تا در کنار دو طرف قرار بگیرد و فقط آنها را روی چسب داغ چسباندم ، و گوشه ها را کمی در معرض دید قرار دادم: بله ، کودک چسب داغ. کار می کند. این کار را انجام می دهد. نمی توانید بگویید. عالی نیست (هرگز چنین نیست.) هنگامی که پارچه را مرتب کردم ، لازم بود لبه های خام را بپوشانم ، اما چیزی ندارم که بتواند مفید باشد. من مصمم بودم که این کار را بدون صرف هزینه انجام دهم ، بنابراین به سراغ پارچه اضافی ای که در این فضا استفاده می کردم رفتم: نوار آبی را از پارچه جدا کردم و سپس با استفاده از نوار لبه دار خود آن را جمع کردم و " اصلاح کنید. " من باید برای پشت نیز همین کار را انجام دهم: اتفاقاً ، ما در آخر صندلی را تافت نکردیم ، زیرا 1.) درد غنیمت بود و 2.) پارچه به نظر می رسید اگر ما بیش از حد از آن عبور کنیم ، اشک بریزیم.)) :) هنگامی که تر و تمیز در محل قرار گرفت ، تمام گناهان اسلحه چسب را کاملاً پوشاند: من راهی کوچک و جالب برای پنهان کردن جایی که قطعات در پشت قرار گرفتند پیدا کردم - من فقط مقداری از تر و تمیزهای خودم را گرفتم و داغ آن را چسباندم لبه های نوار آبی: و من عاشق این هستم که چطور شد !!: می بینید که من یک بالش کوچک انداختم ، با چرخ خیاطی کوچک و عیار من اینجا به شما نشان دادم. تراسی طرفدار دستگاه کوچک پیکسی من نبود. Pixie کمی کند است و شما باید با او صبور باشید ... اما او کار را تمام می کند. درست مثل من و این دفتر. ؛) همانطور که گفتم ، عالی نیست ، حتی نزدیک هم نیست. اما من کاملاً با آن مشکلی ندارم ، اگر متوجه نشده اید. در اینجا چند مورد قبل و بعد از آن برای شما وجود دارد - یک راه قبل از صندلی در گوشه دیگر ، همانطور که قبلا بود: Geez ، به نظر می رسد برای همیشه قبل! اوه ، درست است ... برای همیشه پیش بود. قسم می خورم که به زودی این اتاق را تمام می کنم. :) و حالا: آیا حتی می توانید باور کنید که همان صندلی است؟ آجیل! از اولین عکس (بالا در بالا) متوجه خواهید شد که جهت میز را تغییر داده ام. صندلی قبلا پشت میز پنهان شده بود و من می خواستم آن را به رخ بکشم! فقط احساس می کنم این روش در فضا بهتر کار می کند. اما چه کسی می داند که اینگونه باقی بماند. من هنوز هم صد در صد مطمئن نیستم که هرچیزی در اتاق همانجایی که هست می ماند. :) این گوشه ای از گوشه ای است که میز و صندلی در آن نشسته است: و همانطور که اکنون است: و ... نه. من هنوز تخته و ملافه را رنگ نکرده ام. این هفته اتفاق می افتد - آن. اراده. رخ دادن. اگر با صدای بلند بگویم درست می شود ، بله؟ ؛) هر چند واقعاً ، من این ماه این فضا را تمام خواهم کرد ، از آن مطمئن هستم. زمان آن فرا رسیده است. من فردا نقاشی می کنم ... قسم می خورم. بنابراین قبل و بعد من برای این ماه وجود دارد! نمی توانم صبر کنم تا مال شما را ببینم! افراد را به آنها پیوند دهید و به یاد داشته باشید که از HTML موجود در پست خاص خود و نه وبلاگ خود استفاده کنید. این به مدت یک هفته باز خواهد بود ، بنابراین شما وقت کافی برای افزودن پست خود دارید! خوش بگذره!