Credenza در ورودی ، دو نفر را بگیرید - 2 تزئین معتاد®

با همه اینها ، من هنوز دیوارهای اتاق موسیقی خود را تمام نکرده ام و از اینکه در حال حاضر اوضاع پیشرفت نمی کند بسیار ناامید شده ام. من شش روز گذشته را در رختخواب نشسته و سعی کردم به دلیل درد عصبی ناتوان کننده پشت ، گردن ، شانه راست و بازوی راست حرکت نکنم. من قبلا اعصابم را گرفته بودم در واقع ، با تمام کارهایی که انجام می دهم ، نوعی اتفاق منظم است (شاید شش بار در سال). اما گرچه همیشه دردناک است ، اما در گذشته بیشتر از هر چیز آزار دهنده بوده است و به نظر می رسد که وقتی روزم را شروع می کنم و کار روی پروژه ها را شروع می کنم ، همیشه خودش کار می کند. اما این بار متفاوت بود. من در زندگی ام هرگز چنین درد ناتوان کننده ای را تجربه نکرده ام. دردی که در صورت حرکت غلط شما را به زانو در می آورد. دردی که تمام روز شما را در آستانه اشک قرار می دهد و در واقع در ساعات اولیه صبح شما را به یک آشفتگی آهسته و گریه آور تبدیل می کند زیرا شما فقط نمی توانید تسکین پیدا کنید. دردی که فرقی نمی کند هر چند موقعیتی را که بخواهید دراز بکشید ، بنشینید یا بایستید ، دردی که شما را بیدار نگه می دارد شب ، شب به شب...

این پست در پوشه‌ی کنسول ذخیره شده است