Green Gate happy و حتی چیزهای بیشتر کریسمس

چند روز پیش به فروشگاه محلی گرین گیت رفتم. مثل همیشه ، به دلیل تحریک بیش از حد کامل ، در سرم سرگرمی داشتم ... اما ناگهان این کمیاب کوچک و آبی روشن را بین بسیاری از کالاهای جدید دیدم! قلب جمع کننده من خیلی هیجان زده بود! و هی پرستو ، آیا او مال من بود! :-) من قلک را از آنجا گرفتم ، همانطور که گفتم ، عشق حبابی حاد ، کاری نکن ... در آشپزخانه ، کمی از کریسمس به تدریج به آشپزخانه می رود ... شرم آور است که پنجره ها همیشه خیلی احمقانه هستند تا از آنها عکس گرفته شود! به هر حال آن را امتحان کردم ... بیت ، نگاه کن ، کارت تو پنجره است! هفته گذشته Beate عزیز بدون وبلاگ این کارت عالی را برای من ارسال کرد. فکر کردم آنقدر زیبا است که آن را در پنجره آشپزخانه آویزان کردم! و همه چیز آنجا بود. یک کیسه بزرگ از کلوچه های خانگی ، یک مرد نان شیرینی زنجفیلی دوخته شده ، شمع ، سرویس غذاها و لرزهای کوچک داغ از باغ بیتس. بازهم از این بابت بسیار متشکرم ، بیت عزیز! و سپس من می خواستم آنچه را که از کلودیا گرفتم به شما نشان دهم ، زیرا ما عوض شده بودیم! امیدوارم بسته من در این فاصله به محل شما رسیده باشد؟! یک لیوان شیشه ای به رنگ آبی روشن ... و یک لیوان شیشه ای با رنگ صورتی! شیرین نیست ؟! سپس این شیشه قلاب بافی با چنین رنگ های زیبایی! دیروز "تولدت مبارک" از تولد Sohnemann نیز وجود دارد. راستی ، ممنون از تبریک! :-) و همچنین از کلودیا عزیز. چیزهای زیادی برای بریدن تیلدا! خیلی عالی ، خیلی خوشحال شدم! با تشکر فراوان از شما نیز ، کلودیا! هنوز کمی مانده است ... ما در اتاق نشیمن ادامه می دهیم ، من همه کتابهای کریسمس زمستانی مورد علاقه خود را در قفسه بسته بندی کرده ام. مامان ووتز نیز در آنجا زندگی می کند ، مدتی است که آن را از فروشگاه گرین گیت گرفته ام. یک کارت سنجاب زیبا از پسر کوچک سالی ... من یکی از گل های قلاب بافی کارین را با Stylefix به گوش خرگوش چسباندم ... و یک مخروط کوچک دیگر ... من سال گذشته آدم برفی ها را با دختران درست کرده بودم. هنوز فکر می کنم او بسیار ناز است! یک مخروط دیگر ... ؛-) و سالی هم وجود داشت! من نمی توانستم مقاومت کنم ... و من کاملاً می توانم این مجله را به همه طرفداران Maileg توصیه کنم ، زیرا شامل یک داستان زنده شیرین در مورد یک خانواده فنلاندی است. 10 بار به آن نگاه کرده اند! این مجله است که هربار به نوعی نام دیگری دارد. می دونی منظورم کدومه؟! و چه اتفاقی برای این اسبهای دالا افتاد که در dm پیدا کردم ، دفعه دیگر به شما می گویم! من برای شما آخر هفته ظهور شگفت انگیز آرزو می کنم ، سلام و احوال پرسی از او

این پست در پوشه‌ی پرده های دستی آشپزخانه ذخیره شده است