🌱
خوشبختی گاهی آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش،
که حسش نمیکنیم،
چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم، خوشبختی بود،
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن،
خوشبختی بود...
خندههای کودکیهامان،
شیطنتها،
آهنگهای نوجوانیمان،
خوشبختی بود...
اما، ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم،
چای را به غر غر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است، سرد یا داغ است
زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم،
گفتند ساکت، مردم خوابیده اند
و ما غر غر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم،
خوشبختی را ندیدیم یا نخواستیم ببینیم شاید،
اما حالا...
رفیق جانم، هرکجا که هستی، هر چند ساله که هستی،
با تمام گرفتاریهای تمام نشدنی که همهمان داریم،
فردا را قدر بدان...
خوشبختیهای کوچکت را بشناس و بفهم و باور کن
برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش،
برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمیلرزد، هنوز هست،
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست، برای تقدیم یک شاخه گل...
رفیق جانم، خوشبختیها مانا نیستند،
اما میشود تا هستند زندگیشان کرد، نفسشان کشید...
🏠 @khoneye_irani
📸 @khone_ye_anari
#خانه #دکوراسیون_داخلی #سنتی #مدرن #فرش_دستبافت #پرده #مبل #لوستر #جهیزیه #ایده #چیدمان #آشپزخانه #کابینت #گل