آبی رنگ است ...

شگفت آور است که چگونه بسیاری از سایه های آبی مختلف بدن انسان می تواند صبح سه شنبه قطب شمال را روشن کند. چشم ها - آبی تخته سنگ ، گوش ها - نیلی کم رنگ ، لب ها - کلم بروکلی جوانه زده بنفش و دست به دست می شود و شربت بنفشه و یک مرلو خوب را تلاقی می دهد. من در ساعت 5.30 صبح روز سه شنبه بودم و آماده می شدم تا هر کالای شایسته ای را که می تواند کف مغازه ام را جلب کند ، بریزم. با طلوع فجر و تمرکز نمایشگاه ، فهمیدم که این یک سفر مثمر ثمر نخواهد بود. تقریباً نیمی از مقدار معمول فروشندگان و حتی تعداد کمتری خریدار وجود داشت. هر دو اجازه می دهند دندانهایشان همه پچ پچ ها را انجام دهند. موفقیت هایی حاصل شد. این سازمان دهنده میز تحریر چوبی دوست داشتنی سال 1910 را برداشته است. همراه با کمی قلم خوشنویسی و دو چاه جوهر. به خوبی با ... ... دست من کاغذ پارچه ای ثابت می شود. و این پنجره پرنعمت کافه فرانسه کمی خوش شانس بود. یکی از یافته های قبلی من به طور معمول من تمایل به رنگ آمیزی بلوط ندارم اما این بوفه خیلی تاریک بود. بسیار محکم و نرگس کاغذ سفید من در گلدان پرتاب شده دستی ویکتوریایی به نظر می رسد. به نظر می رسد فراموش می کنیم که آن گلدان های سفالی معمولی که می توانند با پیازهای ساده کاشته شوند ، چقدر زیبا هستند ... به نظر می رسد که همیشه به دنبال چیزهای فرانسوی مانند این فنجان های اسپرسو (یک جفت) هستم. لعاب خالدار نیلی فوق العاده است. من مطمئن هستم که شما می توانید بگویید ، من کاملا یک دختر "آبی" هستم. یکی از نمایشگرهای بهاری من در مغازه این شناورهای فرانسوی ، دارای یک حلقه آویز و یک مجرای زهکشی ، به نظر می رسد افسانه ای که با گل های فصلی کاشته شده است. من بسیاری از آنها را در مغازه خود می فروشم و متوجه می شوم که همه افراد استفاده های مختلفی از آنها دارند. در آشپزخانه برای ظروف؛ در حمام برای برس و ملافه؛ به عنوان یک ویژگی آب در یک باغ دیواری ، این لیست بی پایان است. من نمی توانستم این مجموعه "آبی" را به عنوان یکی از مورد علاقه های خود کنار بگذارم. سه تایی لیوان چای یک چینی قدیمی هلندی است که جذاب ترین صحنه ها را دارد. در این فصل سرد و خاکستری دوست دارم در کتاب ها و مجلات الهام بگیرم و حتی متوجه شوم که برخی از عکس های قدیمی من روحیه ام را بالا می برد. این کتاب پر از فضای داخلی زیبایی است که بسیار در آنها زندگی می شود و روی صحنه نمی روند. ترکیبی از سبک ها و بافت ها باعث می شود همه چیز بسیار طبیعی تر و آرامتر باشد. این منعکس کننده شخصیت افرادی است که در آنجا زندگی می کنند. من امیدوارم که روزی به زودی ، وقتی از پس کارهای نوسازی خود برمی آیم و بتوانم به شما در خانه مان نشان دهم و از شخصیت من نیز بینشی کسب کنم. خوب ، می ترسم وقت آن باشد که من بروم و برخی کارها را انجام دهم. به زودی میبینمت. ایکس