ازدواج ترتیب داده شده - فصل 3: صحبت کردن

سلام! این داستان درباره دختری به نام مری است که باید ازدواج کند تا بتواند وارثی برای خط خون خود تولید کند. او باید هر چه زودتر شوهر پیدا کند ، خانواده اش بسیار قدرتمند هستند و آنها او را به عنوان دارایی با ارزش خود می دانند. آنها برای او کبریت پیدا کرده اند ، او از 5 سالگی این پسر را می شناسد. نام او دراکو مالفوی است و از یک خانواده بسیار ثروتمند و قدرتمند نیز می آید. والدین آنها در مورد ازدواج با آنها در 17 سالگی صحبت کردند. آیا برای آنچه در آینده آمادگی دارید آماده هستید؟ یادداشت نویسنده: سلام به خوانندگان عزیز ، این اولین داستان من است ، تصور من از یک داستان عاشقانه است. من از یک سریال بسیار معروف الهام گرفته ام ، قصد ندارم به شما بگویم که مجبورید آن را حدس بزنید. :)) اخیراً متوجه شدم که من هری پاتر را نیز دوست دارم ، بنابراین یکی از شخصیت های محبوب خود را نیز در این داستان قرار دادم. امیدوارم که شما از آن لذت ببرید! این داستان یک داستان تخیل است و فقط تصورات من است

این پست در پوشه‌ی سرویس حمام ودستشویی ذخیره شده است