صندلی پنجره خلیجی در آشپزخانه

بنابراین شما ممکن است این عنوان را خوانده باشید و به اینجا آمده باشید تا بخوانید فکر می کنید این پست چیزی بزرگ است. مانند رویاهایی که افراد عادی در خارج از کشور تعطیلات خود را می گذرانند. یا ماشین جدید صلح جهانی. (ام ، من هم.) رویای من؟ این همیشه یک صندلی پنجره بوده است. از زمانی که من در سن 20 سالگی یک فرد عجیب و غریب بودم - من آنها را در مجلات و تلویزیون نگاه کردم و من دوست داشتم. آنها من در خانه خود چند نقطه دارم که می توانیم یک روز به طور بالقوه صندلی بسازیم ، اما وقتی سال گذشته در اتاق خانواده تغییر مکان دادیم ، مکانی پیدا کردم که حتی بهتر کار می کند. من می دانستم که بسیار عالی خواهد بود و جای اضافی نیز خواهد داشت و به نظر می رسد که قرار است همیشه آنجا باشد. پنجره خلیج ما در آشپزخانه آن مکان عالی بود. مرحله اول حذف درب عقب قدیمی بود که قبلاً بین پنجره ها بود. در حالی که آنها در آنجا بودند ، من برخی از چراغ ها را به آن اضافه کردم زیرا منطقه ممکن است واقعاً تاریک شود: سه ماه گذشته به همین ترتیب بود. من حتی تریم را رنگ نکردم چون خیلی شلوغ بودم. من دروغ می گویم ... من می دانستم که قرار است برای همیشه طول بکشد ، بنابراین آن را نادیده گرفتم. :) اما هفته گذشته من سرانجام نقاشی را شروع کردم و سپس در پایان هفته این نیز شروع شد: اگر به یاد دارید هفته گذشته اشاره کردم که برنامه های ما برای جزیره آشپزخانه کمی تغییر کرده است. این تغییرات منجر به صرفه جویی عظیم - بودجه جزیره در حدود یک سوم کاهش یافت. بنابراین وقتی دستیار گفتند که صندلی را به قیمت 300 دلار می سازند ، من گفتم این کار را انجام ده: بله ، من در آخرین روز ماه بدون هزینه به آنها پول پرداخت کردم. :) من خودم قصد انجام این کار را داشتم اما این آخر هفته میزبان دوش گرفتن هستم (صندلی های اضافی فوق العاده خواهد بود !!) ، من اره رومیزی ندارم و انجام این کار به تنهایی حدود یک ماه طول می کشد. و خوب ... گاهی اوقات کمک کردن خوب است. بنابراین این قسمت را استخدام کردم. آنها آن را قاب کردند و صورت را پوشیدند - و در کمتر از یک روز انجام شد. ما از ضایعات دو چهار تایی استفاده کردم که من برای قاب داشتم و مقداری چوب دیگر که برای داخل صندلی داشتم. من همچنین از آنها خواستم دهانه خروجی را گسترش دهند تا بتوانیم هنوز از آن استفاده کنیم. بیشتر آن خیلی پیچیده نبود - اما قطعه بالایی برش دقیقی می گرفت. من تحت تأثیر قرار گرفتم که جلو کاملاً با دیوار کاملاً جور در می آیند ، بنابراین تخته پایه به طور یکپارچه جریان می یابد. و آنها مجبور بودند داخل نیمکت را جمع کنند تا درب چند انسان را پشتیبانی کند. :) وقتی آنها کار را ترک کردند کار من شروع شد. این چگونه به نظر می رسد (من هفته گذشته تمام تر و تمیز کردن و نقاشی روی دیوارها را شروع کرده بودم: من ابتدا تخته پایه تقویت شده را اضافه کردم - من این کار را می کنم تا تخته های عمودی (تخته و ملافه در اطراف اتاق) به سرعت برود بنشینم. من همچنین تخته ای را از بالای جلوی نیمکت اضافه کردم: بعدی یک چهارم دور و آغازگر آمد: شروع به جمع شدن بود! من نه لایه رنگ روی پنجره ها را تمام کردم (سه در هر پنجره - I در واقع باید یک کت سریع دیگر در جبهه های تر و تمیز انجام دهم): بعد همه چیز را سنباده زده و پلمپ کردم و یک پوشش سفید نیمه براق روی صندلی انجام دادم. آخرین مرحله اضافه کردن بقیه اصلاحات به جلو و جلو بود در امتداد بالای سفید روی دیوارها: من در واقع یک کت دیگر برای انجام همه کارها و کمی دزدگیر دارم ، اما من نیمه شب دیشب پوپ شدم و مجبور شدم متوقف شوم. چند بالش به اینجا انداختم تا نشان دهم چقدر عالی است رنگ سفید با رنگی به نظر می رسد !: اوه ، و من هنوز هم باید لبه های اطراف را بچینم n بالا برای پنهان کردن شکاف کوچک در امتداد دیوارها. قبل از شروع در جزیره ، دارم خودم را تمام این جزئیات را تمام می کنم. :) و البته در نهایت یک بالشتک بزرگ نیز در اینجا وجود خواهد داشت! مدتی طول خواهد کشید تا بفهمم می خواهم با چه پارچه و رنگی اینجا بروم تا کمی این اتفاق نیفتد: هرچند قطعاً شامل برخی رنگ ها خواهد بود! از آنجا که این منطقه بسیار آفتاب می گیرد ، فکر می کنم باید با پارچه ای در فضای باز بروم. اما فعلا ... دوست داشتنی نیست ؟؟ برای خود بخوان: آخر هفته گذشته هر شب قبل از خواب اینجا می ایستادم و فقط به آن خیره می شدم. نمی خواهم دروغ بگویم ، در یک لحظه کمی اشک ریختم. مسخره من می دانم ، اما گاهی اوقات سخت به من ضربه می زند که مجبورم این کارها را در خانه خود انجام دهم. بهتر از این که لیاقتم را داشته باشم. این است که شب هنگام چراغ روشن است: یک چیز دیگر برای اضافه کردن به لیست من - کم نورتر. آه بله. مطمئناً در این خانه من به چیزهای خوب و کاربردی احتیاج دارم ، بنابراین بهترین قسمت پنهان شدن در بالای آن است: BOOM. (پمپ مشت و منفجر شود): من الان لوازمم را در اینجا داشته ام ، اما سرانجام جایی برای همه بسکتبال ها !! این بهشت ​​است ؟؟ در واقع من نمی دانم که ما در اینجا چه چیزی را حفظ خواهیم کرد. ممکن است بسکتبال باشد. همچنین می توانم وسایل بزرگ آشپزخانه مانند قابلمه و مخلوط کن نوشیدنی را در اینجا نگهداری کنم. آه خدای من ... امکانات. لازم است لولاهایی اضافه کنم که جلوی درب سنگین را بگیرند - فکر می کنم ممکن است مجبور باشم چیزی را به صورت آنلاین تهیه کنم زیرا چیزی که در فروشگاه پیدا کرده ام به اندازه کافی قوی نیست. آنجا می روی ... رویایی تحقق یافت. برای من خیلی لازم نیست :) همانطور که اشاره کردم ، امیدوارم که تمام کارهای کوچک صندلی را در این هفته انجام دهم و سپس در جزیره شروع می کنم. من خودم برنامه افزودنی را برای آن ایجاد خواهم کرد و از افزودن لحظه آخرم بسیار هیجان زده هستم! عبور از انگشتانم همه درست است. پس از اتمام جزیره ، من از آشپزخانه استراحت می کنم تا در مرحله بعدی صرفه جویی کرده و یک محفظه برای یخچال بسازم. مجدداً متشکرم که برای پروژه های خانه ام همراهی می کنید! جالب است که این را با همه خود به اشتراک بگذارید. :) پیوند به مهمانی بث در اینجا!

این پست در پوشه‌ی رکوب چوبی اطراف پنجره ها ذخیره شده است