"پناهگاه امن"

کامرون ریچی ، معروف به Cami ، همیشه زندگی سختی داشته است. او با مادر ، کارن و پدرخوانده بد ، رایان زندگی می کرد. او حتی نمی دانست پدر واقعی اش کیست. کامرون همیشه فکر می کرد تنها است. "والدین" او با او صحبت نکردند و به نظر می رسید که اصلاً به او اهمیتی نمی دهند. او دختری خجالتی بود که زیاد حرف نمی زد. او نمی دانست دوست داشتن چگونه است. اینها همه روزی را تغییر می دهد که پدر ناتنی و مادرش در یک تصادف رانندگی کشته می شوند و او مجبور می شود با برادرانش زندگی کند که تصوری از ...... Ca

این پست در پوشه‌ی اتاق خواب تاریک ذخیره شده است