قفسه بندی گوشه ای ساخته شده از درب

مدت زمان طولانی است که این قفسه گوشه ای ساخته می شود ، یا باید بگویم خواب دیدن ، زیرا ساخت آن خیلی طول نکشید. من این ایده را از یک وبلاگ به نام اسرار کوچک پرنده گرفتم - با کلیک کردن اینجا الهام بگیرید. در این وبلاگ چند ایده از آنچه می توان با درهای عتیقه انجام داد ، نشان داده شده است. هیچ دستورالعملی در مورد نحوه ساخت آن وجود نداشت زیرا این تصویری از آنچه دوستش پیدا کرده بود بود ، اما این بخشی از لذت ایجاد آن است. من این عکس را علامت گذاری کردم زیرا مجبور بودم این کار را انجام دهم. من به سرگرمی خود گفتم که او می تواند برای کریسمس این کار را برای من انجام دهد اما در را پیدا نکرد. در سال نو من در خانه مادرم بودم و این در را گل کردم. من بسیار هیجان زده هستم زیرا این درب مربوط به خانه ای است که من در آن بزرگ شده ام و خانه ای که پدرم در آن بزرگ شده است ، سال آینده 100 ساله خواهد شد. سرگرمی من واحد قفسه بندی را برای من ساخت (عزیزم متشکرم !!). تمام کاری که من باید انجام می دادم سنباده زنی و لکه گیری بود. من از روند کار عکس نگرفتم زیرا وی این کار را در حالی که من در محل کارم بود انجام داد اما تمام تلاش خود را می کنم تا توضیح دهم که او چه کاری انجام داد اینجا درب میز عمل است. سرگرمی من نگران ارتفاع در بود ، بنابراین پانل بالایی را قطع کرد. او چوب های اطراف تابلو را ذخیره می کند تا قفسه ها را با همان چوب خاموش کند. سرگرمی من نیز نگران شکسته شدن در بود که او آن را برید ، بنابراین آن را با اره دستی از وسط نصف کرد. عشق و تلاش زیاد به این کار انجامید. وقتی درب به نصف رسید ، او 2x2 را به یکی از نیمه ها پیچ کرد ، و سپس نیمه دیگر را در زاویه 90 درجه قرار داد و آن را به 2x2 پیچ کرد. شما می توانید 2x2 را از جلو ببینید. سپس قفسه ها را بر این اساس برید ، چوب های قدیمی را در جبهه ها گذاشت و کار او تمام شد (این کار بیشتر روز را به طول انجامید). او قفسه پایین را درست در کف قرار داد تا به واحد پایداری دهد. من فقط دستگیره در را دوست دارم پس باید آن را روشن نگه داشت. من تصمیم گرفتم که کار اصلی را نیز حفظ کنم زیرا به آن شخصیت می بخشید. من در شیارهایی که می توان 2x2 را دید ، نقاشی کردم. من کار خوبی انجام دادم و رنگها را متناسب با فیروزه مخلوط کردم. من تمام واحد را با روغن واتکو سمباده زدم و لکه دار کردم. من عاشق لکه های آب و کل نمای روستایی این در هستم. به یاد دارم که این در و نحوه رنگ آمیزی آن در زمان نوجوانی من را بسیار آزار می داد. من الان کاملا دوستش دارم! من کاملا مطمئن نیستم که چه چیزی را در این واحد قرار می دهم ، اما فانوس پدربزرگ ها و کتاب مقدس قدیمی را که مادربزرگهای بزرگ من هستند دوست دارم. داشتم مشغول تمیز کردن کار بودم و پانل باقیمانده را در تکه "برای نجات" قرار دادم. سرگرمی من گفت که ناخواسته است و بیرون ریختنش. من این زیبایی کوچک را نجات دادم و آن را نیز بازیافت کردم! اینجا را کلیک کنید تا ببینید من با آن چه کار کردم. چشمم را برای دری دیگر باز نگه داشته ام. با تشکر از شما برای متوقف کردن من در حال پیوند به ...

این پست در پوشه‌ی دکورچوبی ذخیره شده است