کشوی گرامی مادر و کشوها تغییر شکل می دهد

-قبل- این زیر شلواری یک قطعه ایتان آلن است که در خانه ای بود که من در آن بزرگ شده ام. این به دلیل خاطرات متمایز من ارزش احساسی دارد. مادرم آن را در نزدیکی راه پله معلق نصب کرد و هدیه ای را که من در سال 1973 به او دادم ، پلاک "مادر" نشان داد. من روی پله ها می نشستم و شعر چاپ شده روی بشقاب را حفظ می کنم ، "فقط یک مادر برای گرامی داشتن و دوست داشتن". به همین دلیل ، من هنوز همه کلمات آن شعر را می دانم. به نوعی پیام از اوایل جوانی به من رسید ..... برای گرامی داشتن مادرم. در پایان ، این بشقاب و مانترا که حفظ کردم در نهایت هدیه ای برای من بود. او را قبل از تولد اولین فرزندم 16 سال پیش از من گرفتند. حتی اگر او رفته باشد ، ما بهترین سالها را گذرانده ایم. من از هر لحظه با او لذت بردم. خوب .... شاید هر لحظه نیست ...... من نوجوان بودم! خراش گربه / سوختگی شمع. بنابراین ، من این صندوق را به دلایل احساسی نگه داشته ام. مدتهاست که از پس زمینه چوب تیره رد شده ام و چندین بار به فکر فروش آن افتاده ام. تصویر "قبل" در بالا مهربان است. این صندوقچه سال ها را نشان می دهد و البته به روشی جذاب هم نیست. در بالای آن چندین خراش باقی مانده بود که گربه محبوب سیامی سیلوی نقره ای ، گمشده و محبوب من ، سوشی ، پشت سر گذاشت. همچنین یک علامت سوختگی کاملاً خوب در پایان از یک شمع شیشه وجود داشت که مدت زیادی سوخت. من دونده های میز را روی این نقایص قرار داده ام تا آنها را پنهان کنم. وقتی به تصمیم تغییر رنگ در اتاق خواب اصلی رسیدیم ، می دانستم این اولین قطعه ای است که با آن برخورد کردم. تم رنگی این پروژه سفید / خاموش سفید / بژ / خنثی است. من برای تازه سازی این صندوقچه بسیار هیجان زده شدم و به دلیل ارزش احساسی این بود که بخواهم مسافت بیشتری را طی کنم. من انتخاب کردم پارچه صدفی صدفی خاموش اضافه کنم. شعر مادر درباره طبیعت و انبوه معجزات در آسمان ها ، زمین ها و اقیانوس ها صحبت می کند. این نویسنده ناشناخته می گوید: "هزاران و هزاران گل و درخت ، صدها و صدها کوه و دریا." من بزرگ شدم و هنوز هم مانند مادرم در نزدیكی اقیانوس زندگی می كنم. او در ساعات اولیه صبح هنگامی که بچه های کوچکی با ماسه کم رنگ و "تخته موج سواری" از پلی استایرن که از فروشگاه دیم تهیه می کردیم ، ما را به ساحل می برد. من خاطرات شگفت انگیزی از کودکی ام با مادرم دارم. پس از غبارروبی ماسه ساحل از بدن و بازگشتن به حوله مرطوب ، دوباره به داخل آن ماشین داغ برگشتیم و به خانه برگشتیم .... نمک به پوست من چسبیده و هنگام رانندگی آن را سفت کرده است ....... من نمی توان آن برنزه شدن را باور کرد. وای. من و او وقتی 15 ساله بودم به سفر "دختران" رفتیم و به ناپل در ساحل غربی فلوریدا رفتیم. من بسیار هیجان زده بودم زیرا ، بر خلاف ساحل شرقی ، آبهای ساحل غربی ملایم و پوسته های دریا شگفت انگیز بودند. او ساعت ها به من کمک کرد پوسته ها را جمع کنم. ما در آب های خلیج شناور بودیم و او برای من داستان هایی از سال های نوجوانی خود را تعریف کرد. او به من کمک کرد تا اسم دوست پسر آن زمان خودم را در ماسه و صدف های جمع شده دریایی بیاورم. آن چهار روز هنوز هم چهار خوشحالترین روزهای زندگی من باقی مانده است. (همانطور که در این عکس می بینید من می توانم قهوهای مایل به زرد را رشد دهم!) خوب ، من تقریباً با سینه تمام شده ام. تمام آنچه که نیاز دارد یک دستمال مرطوب و واکس مناسب است. بعد از یک سنباده زنی سنگین ، دو لایه شروین ویلیامز تمام سطح آکریلیک لاتکس آغازگر قرار دادم. سپس سینه را با دو دست شروین ویلیامز "خامه ای" نقاشی کردم. من لبه ها را با چند لهجه از رنگ آمیزی Americana Deco Art در رنگ آبی فیروزه ای با طلای خالص از جنس فلز فولاد خالص در بالای آبی جزئیات دادم. (من از رنگ آبی برای بیرون آوردن جزئیات آبی رنگ در پارچه صدفی استفاده کردم.) سپس با شستشوی کل قطعه با MinWax Dark Walnut پیگیری کردم. سخت افزار را در سرکه خیس کردم تا کمی پاک شود. سپس پارچه را با دقت برش دادم تا در طرفین و جلوهای سینه قرار بگیرد. من برای چسباندن پارچه از یک لایه نازک Mod Podge استفاده کردم و با استفاده از کارت اعتباری مطبوعات را تمیز کردم و اطمینان حاصل کردم که لبه ها کاملا محکم هستند. من پارچه را با Mod Podge نپوشاندم زیرا این پارچه ای سنگین و در فضای باز است و می دانم که فرسودگی خواهد داشت. به علاوه ، من بافتی را که پارچه خام به قطعه می آورد دوست دارم. امیدوارم دوست داشته باشید. من ..... و مطمئنم که مادرم فکر می کرد عالی است. میلیون ها ستاره در آسمان های بالا ، فقط یک مادر برای گرامی داشتن و عشق ، هزاران و هزاران گل و درخت ، صدها و صدها کوه و دریا ، همه چیز بیش از حد و بیشتر از رابینز و پروانه ها ، زنبورهای شبدر. بسیاری از دوستان خوب برای فکر کردن در مورد جهان ، اما فقط یک مادر برای گرامی داشتن و دوست داشتن آنها. ~ ناشناخته ~ -پایان- من این پروژه را به موارد زیر پیوند می دهم: