یک مکان تجمع

من مدت طولانی در داشتن غرفه کار کردم و اکنون که دیگر آن را ندارم کمی تلاش کردم تا واقعاً به استودیوی خود برگردم و تمرکز کنم! من آنقدر عادت داشتم که مشغول ، شلوغ و پرمشغله باشم و با خرده فروشی کامل مشکوک باشم ، و فکر کردن در ذهنم کمی چالش برانگیز بوده است. خیلی عجیب است که چگونه می توانید درست از شیار ایجاد خارج شوید. من فقط به زندگی مشغول بوده ام و بعضاً فراموش می كنم كه علاقه مستمر به كار با نخ و سوزن هرگز از بین نخواهد رفت. عشق من به نقاشی نیز نخواهد بود! من بسیار سپاسگزارم که بدون فشار در نمایش و ذخیره سازی یک غرفه بزرگ ، به آنچه دوست دارم بازگشتم. اگر احتیاط نکنید چگونه از حالت عادی خارج می شوید خنده دار است. اما ... زندگی در واقع ما را به جلو سوق می دهد و این روزها من با شدت و هدف دیگری کار می کنم. من فقط عاشق ساختن چیزی از یافته های پارچه ای پرنعمت ، تکه های توری قدیمی و قطعات فراموش شده از زندگی دیگری هستم ... کار با دستان من بسیار ارزشمند است. بعضی اوقات تغییر سخت است. واقعا سخت. دست کشیدن از غرفه من (و مکان بسیار جالبی در مغازه است) سخت بود. هنوز هم ... من می دانستم که این کار درستی است. در بهار (که اینجا خیلی جلوتر فکر می کنم!) آقای AGP من قصد دارد انبار کوچک ما را در گوشه شرقی قسمت حیاط خانه ما به یک آتلیه نقاشی برای من تبدیل کند. من از آنچه امیدوارم فضای بسیار مهیجی باشد بسیار هیجان زده هستم! من فهمیدم که امتحان کردن و رنگ آمیزی (من می توانم کثیف باشم) داخل استودیوی فعلی ام که پارچه ها و پارچه های شیرین را در خود جای داده بسیار دشوار است! زمان بازنگری در فضای کار (ها) من است. بنابراین ... هر اتفاقی که در زندگی شما می افتد ... دست از خودتان برنید یا آن رویاهایی که در سرتان می چرخند! اگر مثل من هستید ، گاهی اوقات فقط باید وقت بگذارم تا "قلب و سر" خالی خود را با الهام تازه پر کنم و سپس فرایند فکر خود را تنظیم کنم تا از روزهای سختی که گاهی به زندگی من وارد می شود عبور کنم! امروز در حالی که از مسیر پر پیچ و خم خود عبور می کنید بر شما مبارک است ... عشق به شما ... ربکا

این پست در پوشه‌ی روکش های صندلی آشپزخانه ذخیره شده است