قلدرها | آلوارو رومرو

(* هشدار دادن به این داستان دارای برخی موارد حساس مانند افکار خودکشی است و همچنین دارای لعن و نفرین است) وقتی که برای کار جدید مادرش به نیوجرسی نقل مکان کرد به مدرسه رفت و مورد آزار قرار گرفت و یک روز وقتی به خانه آمد مادرش چند خبر در مورد گرفتن یک برادر ناتنی به او گفت و سپس وقتی فهمید آن برادر ناتنی کیست ، همه چیز بین آنها و دوستانش تغییر کرد