در خانه در مکزیک

اولین اولویت پس از ورود به مکزیک ، البته این بود که مدتی را با دوست دخترم ، البا ، که آخرین ابدیت منتظر من بود ، بگذرانم. همانطور که مشخص شد ، او فقط در وسط انتقال به یک آپارتمان جدید بود. "جدید" احتمالاً بهترین کلمه برای توصیف آن نیست ، زیرا بسیار به یک کار رنگ آمیزی و چند کار دیگر برای نگهداری احتیاج داشت. بنابراین همین که رسیدم ، مرا به کار و وضعیت خوشبخت شوهر خانه بودن انداختند. کاری برای انجام هر روز وجود داشت: رنگ آمیزی دیوارها و سقف حمام با گل خشک و ساختن یک واحد قفسه تاشو و غیره. البته من با هر کاری وقتم را می گرفتم ، بنابراین می توانستم مکان را تمیز کنم و یک شام خوب برای زمانی که او از کار به خانه برگشت آماده کنم. از آنجا که پروژه های من تمام شد ، من یک چراغ کمی برای جای تخت او و یک واحد شستشوی دست به سبک ژاپنی روی مخزن آب توالت ساختم. معلوم شد که مورد دوم بسیار مفیدتر از زیبا بود و انتقادات با توجه. هنوز هم می توانم به خودم ثابت كنم كه می توانم این كار را بكنم و به بقیه دنیا هم این احتمال را می دهم: شستن دستها با آبی كه برای شربت بعدی استفاده می شود به چیزی بیشتر از یك لوله كشیده شده از مخزن ، و نوعی حوضچه به نوعی با سوراخ در پایین. هرکسی می تواند این کار را انجام دهد. در مورد میزان صرفه جویی در مصرف آب ، می توانید حساب کنید! بعد از هفته ها در شهر ، و سرانجام دیگر هیچ کاری به جز فکر کردن در مورد مسخره ترین پروژه های بهسازی منزل ، مجبور شدم در ماجراجویی بعدی وووفینگ خود ، خارج از سن میگوئل د آلنده ، شرکت کنم. این مزرعه Karacadir نامیده می شود که به نام چادر خز یک یا نپال نامگذاری شده است ، که اولین سازه در این سایت بود. از آن زمان به بعد ، دو یورت به همراه چند سازه کیسه خاکی به وجود آمده اند. سوزن برای گفتن ، چادرها و کیسه های خاکی چیزی است که مکان را مشخص می کند ، و از این رو زوجی که آن را اداره می کنند ، دوروتی و اندی. در www.karacadir.com جستجو کنید سایت خود جالب است. کمبود یک ساختمان اصلی با بسیاری از واحدهای کوچکتر ، مانند یورت آشپزخانه ، دوش بیرونی ساخته شده با بطری ، برج آب با گانش بر روی آن ، و Karacadir به شکل مربع ساخته شده است. در این بین ، درختان بزرگ کاکتوس ، بامبو ، پشه سبز ، درختچه های کوچک زیتون و سایر پوشش های گیاهی وجود دارد. جانوران خانگی از دو سگ Puja و Spangle و خرها Luna و Paloma تشکیل شده است. همه آنها بسیار زیبا هستند. یکی از مشکلات دائمی سایت ، بحران آب است که طی یک سال و نیم گذشته ادامه دارد. چاه خشک شده است! حتی یک قطره هم برای مزرعه یا برای هیچ یک از چند صد نفری که در دهکده نزدیک زندگی می کنند باقی نمانده است. بنابراین وان آب گرم مجلل (جایی که سگها دوست دارند در آن جا بمانند) به مخزنی برای آبیاری باغ تبدیل شده است. دوش بطری از کار افتاده است و ما خود را با دو بطری آب 2 لیتری شستشو می دهیم. به نظر می رسد شگفت انگیز ، برای تمیز و تمیز بودن کافی است. این بحران البته یک دلیل دارد: یک مزرعه کلم بروکلی متعلق به آمریکا در این دره چاه را عمیق تر کرده و تمام آب را برای تولید خود گرفته است. همانطور که ووفر قبلی مشاهده کرده بود ، کیسه های دوش مخصوص کشت و صنعت است. گاهی اوقات دولت یک کامیون آب برای پر کردن بشکه های مردم می فرستد ، اما این امر با بی نظمی هر 1-2 هفته یک بار اتفاق می افتد. و البته این نوید وجود دارد که امسال امسال آنها محلی را به طور عمیق تری حفاری خواهند کرد. تا آن زمان ... ما عادت کرده ایم که با اوضاع کنار بیاییم. هنگامی که من آمدم ، اندی رفته بود و کارگاهی را در ساخت کیسه های خاکی در ساحل انجام داده بود ، در حالی که دوروتی مشغول آموزش یکی از کارهای خانه بود. علاوه بر او و دو دانش آموز ، یک ووفر دیگر نیز وجود داشت و کار ما انجام کارهای سخت بود: کمک به دانش آموزان ، پر کردن قوطی ها با شن و ماسه ، صاف کردن مکان بعد از هر کلاس ، و کمک به کارهای دیگر ، مانند باغبانی و شستن ظرف ها البته فرار از اطلاعاتی که تدریس می شد تقریباً غیرممکن بود. گرچه نمی توانستم در این سخنرانی ها شرکت کنم ، اما فکر می کنم با اطمینان می توانم از یک انبوه شن و چند گونی پلی پروپلن چیزی بسازم. با اتمام کارگاه ، بقیه و من و دوروتی همه رفتیم. با وجود فضای بسیار زیاد ، چادر را پایین آورده و به سمت کاراچادیر حرکت کردم. (پوشش پلاستیکی فقط یک افزودنی موقت برای فصل بارندگی است.) داخل آن بسیار راحت است. آنقدر گرم که ممکن است فکر کند نیست. یاک خز یک عایق عالی است. به خصوص در طول شب خنک ، بسیار بهتر از چادر گرمسیری من است. (Brrr!) از زمان پایان کارگاه ، مشاغل من علفهای هرز باغ ، پیوند نهال ، آبیاری باغ مارپیچ (من در این موارد متخصص می شوم) و همچنین ایجاد یک گودال آب خاکستری بوده ام. مخصوصاً آخرین پروژه ای که من به آن افتخار می کنم. این گیاه با گل همیشه بهار کاشته شده است. سرانجام اندی از راه رسید و من با میزبانان خود به عنوان یک زن و شوهر خوب و دوستانه آشنا شدم. اندی یک بریتانیای راحت و راحت است ، دوروتی دختری کالیفرنیایی است و این دو تصمیم دارند هنر ساختن ساختمانهایی ساده ، ارزان ، راحت ، پایدار ، متنوع و عالی را بیاموزند. علاوه بر این ، هر دو نفر نیز مشاغل دیگری دارند. اندی با بیماران سرطانی کار می کند و دوروتی معلم یک مدرسه خصوصی در Queretaro است. در طول روزهای تعطیل ، مطمئناً من در شهر زیبای گرینگوهای مشهوری مانند کن کسی ، جک کرواک ، رابرت آنتون ویلسون و نیل کسیدی غافل نشدم. من حتی درب خانه قبلی کسیدی را پیدا کردم. جای تعجب نیست که معنای این افراد برای مردم محلی همان چیزی است که هر گرینگو بیتنیک دارد. هنوز هم ، تعداد زیادی از مهاجران آمریکایی در همه جا وجود دارد. برخی از آنها بازدید کننده هستند ، در حالی که برخی دیگر از پنجاه سال گذشته در اینجا زندگی می کنند. این شهر خود زیبا است ، دقیقاً مانند هر شهر زیبای مکزیکی ، با کلیساها ، خیابان های باریک و پیچیده از تپه ها و یک میدان شهر با گردشگران و ماریاچی ها. اوه ، و البته کافی نت ها و لباسشویی ها ، که دلیل اصلی من برای آمدن به اینجا است: بنابراین می توانم مطالب وبلاگ را ارسال کنم ، به این امید که کسی آن را بخواند.

این پست در پوشه‌ی طراحی دیوار حصاری ذخیره شده است