زیرزمین ساخته شده در توله سگ ها!

سلام و دوشنبه بر شما مبارک! خدای من ، طی هفته گذشته فعالیتهای زیادی در اطراف خانه ما انجام شده است. امروز (اکثرا) در حال جمع شدن است ، و من ممکن است یک بار یا 45 بار ذکر کنم که چقدر احمقانه هستم در مورد پیشرفت. بنابراین این چیزی است - بزرگترین پروژه ای که من از آن هیجان زده ام چیزی است که ما هنوز قصد انجام آن را نداشتیم. در واقع ، برای همیشه برنامه ریزی شده است ... من یک سال است که آن را در ذهن خود دارم. من در تمام مدت آن فکر کرده ام که چطور می توانم آن را محقق کنم. یا حداقل با کمک پدر. می بینید که یک دیوار عظیم در زیرزمین ما وجود دارد که از روز اول به دنبال ذخیره سازی عالی است. خوب ، از قبل از روز اول - من تصور می کردم حتی زمانی که سال گذشته زیرزمین را تمام می کردیم. این دیوار بزرگ هونکین است که تلویزیون و اسباب بازی ها روی آن قرار دارند: من سرانجام دو قفسه پلاستیکی را با هم به کناری منتقل کردم بنابراین اسباب بازی ها همه در یک نقطه بودند. ما در حال برنامه ریزی برای انتقال همه اسباب بازی های خانه به زیرزمین بوده ایم (هنوز چند طبقه در طبقه بالا و در اتاق خانواده وجود دارد) اما آنها دیگر متوقف شده اند زیرا جایی برای قرار دادن آنها وجود ندارد. نقطه خوبی برای کسانی که در آن پایین داریم وجود ندارد و از ماه ها قبل در خار من وجود دارد. وقتی زیرزمین را تمام کردیم و از شر آن قفسه های پلاستیکی که سالها در سراسر زیرزمین بود ، خلاص شدم. من یکی بیش از حد اهدا کردم و جایی برای اسباب بازی ها نداشتم. خوب شما می دانید چه احساسی دارید "اگر می توانستم فضای" X "را درست و سازماندهی کنم ، می توانم فضای" Y "را بهم بریزم" و این همچنان ادامه دارد؟ به هر حال اینجا همینطور است ، اما این یک پست کاملاً دیگر است. این نقطه برای من یکی از موارد بود ، به روشی بزرگ. من آرزو می کردم که چگونه دیوارهای ساخته شده را انجام دهم ، و ابتدا به تلاش برای ساختن چیزی از IKEA متمایل شدم ، مانند اینکه جن روی دیوار اتاق خانواده اش کار کرد. اما وقتی اندازه گیری کردم ، حتی اگر مقداری تر و تمیز به آن اضافه شود ، قفسه های کتاب مناسب نیستند. من فهمیدم که پدر و من می توانم این کار را انجام دهم ، اما با توجه به سرعت کار ما (نه. اگر برای کتابخانه سوار بودید شما می دانید که چقدر خنده دار است.) من می دانستم که این کار برای همیشه طول خواهد کشید. پس بچه هایی که زیرزمین ما را تمام کردند در اینجا مشغول کار بر روی یک پروژه بودند و من به نوعی پروژه را بیرون انداختم ... و آنها هفته کار کمتری داشتند بنابراین پیشنهادی به من دادند که نمی توانم رد کنم. من سعی کردم :) من آن را به سرگرمی خود ذکر کردم و او حتی گفت صداهای خوب است ، بگذارید دنبال آن برویم. دیگر کلمات عاشقانه ای از طرف مرد من وجود ندارد ، بگذارید برای شما بگویم. روز ولنتاین بر من مبارک! بنابراین روند کار ابتدا با پایه شروع شد: در این مرحله من فکر می کردم که شاید من و پدر می توانستیم این پروژه را انجام دهیم ... اما بعد آنها ادامه دادند. هنگامی که آنها سه سفر به کارگاه خود بردند تا همه چیز را روی یک اره بزرگ برش دهند ، من می دانستم که بهترین کار این است که این یکی را استخدام کنیم: من می خواستم ساختمان های ساخته شده عمق خاصی برای نگهداری اجزای تلویزیون داشته باشند ، بنابراین هر قطعه چوب مجبور بود به اندازه های سفارشی کاهش یابد. سه نفر کار کردند و اواسط روز دوم این کار را انجام دادند: مرحله بعدی آغاز بکار کردن و نقاشی کردن بود ، اما من یک پروژه کوچک داشتم که می خواستم آن را انجام دهم. من می خواستم یک بلوک قصابی به نظر برسد که در طبقه بالای ساختمانهای بزرگ قرار داریم ، اما واقعاً نمی خواستم دو ساعت رانندگی کنم تا IKEA را بگیرم یا پول نقد را خرج کنم. بنابراین من به یک طرح جدید رسیدم. من یک سفر به فروشگاه سخت افزار کردم و یکی یکی شش را گرفتم - که در واقع یک به شش نیست ، من هرگز آن را نخواهم گرفت. :) من در مجموع به هفت تخته هشت پا نیاز داشتم زیرا این جانور 17 فوت طول دارد. من آنها را به طول های سه ، چهار و پنج پا برش دادم (بدهم یا بگیرم) و با فهمیدن طرح شروع کردم - من می خواستم آنها در بالای صفحه متلاطم شوند: چسب چوبم را گرفتم و مقداری زمین گذاشتم (کمی بیشتر اضافه کردم در لبه ها): و سپس از اسلحه ناخن من استفاده کردم تا همه آنها را ناخن بزنم. بیشتر وقتها صرف کشف چیدمان می شد و حتی این هم بد نبود. در هنگام نصب سریع آنها را نصب کنید. من به آن همه سریع سمباده زدم (فکر می کنم از 180 ریز استفاده کردم؟) فقط برای این که کمی همه را خراب کند ، مخصوصاً در جایی که تخته ها به هم می رسند: اتفاقاً من هرگز سوراخ نمی کنم ، وقتی لکه می شوید نمی توانید آنها را ببینید به هر حال (اگر لکه را در آنجا گرفتید). من ممکن است در طول مسیر ذکر کرده باشم که این مکان برای نمایش تمام Bub’s Legos یک مکان عالی است ، بنابراین پسر خوشحال است که به روند کار کمک می کند. همه گرد و غبار را با هم از بین بردیم: و بعد از آن زمان لکه بود! اوه ، لکه شکوهمند ، غنی. افراد در Rustoleum من و چند وبلاگ نویس دیگر را برای یک رویداد چند هفته پیش بیرون کشیدند که هنوز هم باید در مورد آنها بگویم ، اما من لکه آنها را در آنجا امتحان کردم و گیر کردم. من از این رنگ تیره Kona استفاده کردم و برای این پروژه هم چنین کار کردم: آنها نوید یک پوشش می دهند و می توانند در عرض یک ساعت روی آن را پلی کنند ... و من بی تاب ترین DIYer هستم تا کنون ، بنابراین این درست در کوچه من بود. من آن را مانند آنچه در اینجا به شما نشان دادم ، با یک برس کف استفاده کردم: آن زمان بود که فهمیدم این عظیم چقدر بزرگ است ، زیرا من مجبور شدم دوباره برگردم و از یک سر آن را پاک کنم قبل از اینکه رنگ آمیزی شود. من هرگز مجبور به انجام این کار نیستم - این واقعا سریع خشک می شود! آیا آن رنگ زیبا نیست؟ یک کت و تمام! ما آن را با سه لایه رنگ و آغازگر به پایان رساندیم: و سپس مشغول آماده سازی آن برای وسایل تلویزیون شدم. من چند سوراخ در کف و کناره های چند توله حفر کردم: همه آن گرد و غبار را به آنجا می بینید؟ آره دیوانه است اگر شما هرگز اجزای تلویزیون خود را از هم جدا می کنید ، یک نکته سریع ارائه می شود - از نوار نقاشان استفاده کنید (البته من از FrogTape قابل اعتماد خود استفاده کردم) و هر کابل را به کجا بنویسید. من این کار را هر بار انجام می دهم و باعث حفظ سلامت عقل من می شود: ما در آنجا سیستم صوتی داریم و مدتها پیش آن طنابها را علامت گذاری کردم: فقط 15 دقیقه طول کشید تا همه چیز را جمع و جور کنم ، که بسیار بهتر از دو ساعت است پر از زور زدن ، پا زدن و شاید گریه که اگر من این کار را نمی کردم ، اتفاق می افتاد. شاید این اتفاقات می افتاد. چه کسی می داند؟ من دیشب براکت تلویزیون را هم بالا زدم و این موضوع را آویزان کردیم: من فقط ظاهر تلویزیون را به جای جای آن روی دیوار دوست دارم. به نظر من تمیزتر است - من این کار را با همه تلویزیون هایمان انجام داده ام. من خیلی هیجان زده ام در مورد این کار !! در اینجا به نظر می رسد که اکنون به نظر می رسد: هنوز هم به سبد و سازماندهی زیادی احتیاج دارد (و پنهان کردن آن طناب ها ، حتی قبل از اینکه این کار را انجام دهم) ، اما صبر نکردم تا به شما نشان دهم! این قسمت فوقانی تیره است - فراموش کردم ذکر کنم که آن را با یک لایه پلی اورتان ساتن تمام کردم: این مکنده طولانی است و با شکوه است. عمق هفده فوت با حدود 16 اینچ: عالی نیست ؟؟؟ در اینجا نگاهی می اندازیم به کل اتاق چند ماه قبل: و اینجا با تمام انبارهای زیبا !!! ! من می میرم: اکنون ما در حال مرور اسباب بازی ها هستیم و زمان زیادی را پاکسازی می کنیم. آنها در سبدها قرار می گیرند و سپس بازی ها نیز قفسه ها را پر می کنند. اوه ، من از این موضوع هیجان زده ام! می بینید که Bub قبلاً نمایش کارهای Lego خود را شروع کرده است. ؛) این دیوار نیز یک تکرار عظیم خواهد داشت - من برنامه های بزرگی برای آن در نظر دارم که شامل قفسه های شناور ، استنسیلینگ و هنرهای سرگرم کننده است. نمی توانم صبر کنم !! در حال حاضر ، من هر فرصتی که می گیرم توله کابین بزرگم را در آغوش می کشم. واقعاً ، اگر می دانستم از پا نمی افتم ، کاملاً روی آن می خوابم. عشق. ببینید که چگونه من این توله سگها را حتی کاربردی تر (و زیبا!) اینجا کردم. پیوندهای وابسته ممکن است برای راحتی شما موجود باشد.

این پست در پوشه‌ی کنسول تلویزیون چوبی زیبا ذخیره شده است