اینطور نیست؟ این است ... این است ... اما جهان مطمئناً احساس عجیب می کند. متاسفم که خیلی اینجا نبودم شما فکر می کنید در زمانی که همه ما تصور می کنیم در خانه های خود هستیم ، وقت زیادی برای پروژه های خانه و وبلاگ نویسی دارم. اما نه ... من هنوز در حال تحویل غذا هستم تا زندگی ام را تأمین کنم. بنابراین من هر روز بیرون می روم و برای مردم غذا می گیرم. کاش می توانستم همیشه در خانه باشم - اوه چقدر آرزو می کنم اما این همان کاری است که باید انجام دهم. من اخیراً در اینستاگرام بازی می کردم. نمی دانم چرا استفاده از آن پلتفرم خیلی طول کشید. آه ... آره ... من همیشه سر کار بودم و چیزی برای اشتراک نداشتم. به هر حال ... من آنجا تزئینات عید پاکم را به اشتراک گذاشته ام. من بیش از یک ماه است که مادرم را ندیده ام و نمی توانم اینجا را ببینم تا این چیز برود. این بدان معناست که من فردا 81 سالگی تولد او را از دست خواهم داد. بسیار ناراحت از این موضوع حالش خوب است او در خانه خوشحال است. اما او در آن سوی خیابان خواهر من زندگی می کند و این مرا نگران می کند ... که خواهرم و خدمه او مادر را در امان نگه نمی دارند. به همین دلیل - خواهرم مشکلات بهداشتی زیادی دارد که به این معنی است که باید تا آنجا که ممکن است منزوی بماند. من به او اعتماد ندارم که انتخاب های درستی داشته باشد. اما من پیشنهادهایی را ارائه داده ام تا اینکه در صورتم آبی شود. هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. بنابراین من و سگ ها در خانه اوقات خوبی را سپری می کنیم. من سعی می کنم وقتی بیرون هستم تا آنجا که ممکن است ایمن باشم. امروز باید بتوانم در جایی الکل پیدا کنم. من تقریباً ضد عفونی کننده دست نیستم. من دستم را نگه داشته ام تا قبل از این وقتی که در ماشین هستم ، دست هایم را مرتب تمیز کنم اما اکنون تقریباً بیرون هستم. خوب بمانید ... من هفته آینده عکس های عید پاک را اینجا می گذارم. در ضمن در اینستاگرام به من بپیوندید. توییت