شلوار چربی و رنگ آرنج: بالای صفحه هاچ دیگر

ما خانه خود را در سال 2007 ساختیم. روزی مجبورم آن درام را بازگو کنم ، اما امروز نه. چیزهای زیادی وجود ندارد که بتوانم در مورد خانه خود تغییر بدهم ، اما یک اشتباه وجود دارد که من می دانستم بلافاصله تصمیم گرفتم تصمیم می گیرم: کمد آب اصلی ما ذخیره ای ندارد - جایی برای نگهداری کاغذ توالت یا سایر وسایل ضروری در حالی که از امکانات استفاده می کنید. هنگامی که در حال سفارش کابینت بودیم ، من می دانستم که از عدم سفارش کابینت برای رفتن به بالای توالت پشیمان خواهم شد ، اما در آن زمان به نظر خیلی گران بود ، بنابراین من این کار را نکردم. کمتر از یک ماه در خانه زندگی کرده بودیم که اشتباه من تأیید شد. دانگیت این قسمت بالا و دو قفسه ای که در این پست درباره آنها صحبت کردم همه در یک حراج معروف "من به پایان رسیدم با چهارده قطعه مبلمان". چه کسی یک پایه هاچ بدون پایه می خواهد؟ چرا من ، البته! من می دانستم که این کابینت کاملاً مناسب برای خلاoid توالت من است. قبلاً این کمد آب من است: گلدان کوچک و تنهایی ضعیف بالای مخزن توالت. من سعی کردم آن را در آنجا ناز کنم. و این تصویر ، فقط برای واقعی نگه داشتن آن: ما سعی کرده بودیم از آن مانع برای نگهداری دستمال توالت استفاده کنیم ، اما همیشه آنقدر پر از مجله و کتاب بود که به سرعت تبدیل به یک قفسه می شد. (یادداشت حاشیه ای خنده دار: بچه های من در اتاق من بودند و Star Trek را تماشا می کردند - وقتی این عکس ها را می گرفتم این پست را در مورد لنی ببینید). میکا گفت: "چه کسی از توالت عکس می گیرد؟" چرا مادر شما عزیز این کار را می کند!) بعد از رنگ آمیزی و پریشانی و اپیلاسیون کابینت ، نوبت به آدرس پشت آن بود. من برنامه ریزی کرده بودم که پشت آن را باید در پارچه یا کاغذ بپوشانم ، بنابراین آن قسمت را رنگ نکردم و چون یک قطعه با کیفیت بود و به خوبی چسبیده بود ، آن را هم بر نداشتم. این پارچه اولین تلاش من بود: تقریباً همرنگ با رنگ دیوار من است و من این الگو را دوست داشتم ، اما من می خواستم چیزی با پاپ کمی بیشتر داشته باشم ، بنابراین به فروشگاهی که رفتم بازگشتم ، و در آنجا به چاپ یک چاپ با ظرافت بیشتری پرداختم. مرجان من کاملاً فکر کردم که می توانم آن را لبه کنم ، پارچه را به تکه پشتی منصل کردم. من اشتباه میکردم. من همه چیز را امتحان کردم تا آن لبه ها خوب به نظر برسند و نمی توانستم. من مجبور شدم سفر سوم خود را به فروشگاه پارچه برسانم ، حیاط دیگری از پارچه مرجان بخرم ، سپس به خانه بیایم و پشت آن کابینت را کشتی بگیرم. تقریباً یک ساعت طول کشید تا عقب برگردم ، و سپس فقط 30 دقیقه طول کشید ، منگنه و دوباره متصل شود. این نتیجه نهایی است: نمای بسته و نمای باز این صفحه تنها پارچه ای بود که برای پر کردن کابینت خریداری کردم. من بلافاصله عاشق رنگ ها شدم ، اما چیزی که بیشتر از همه دوست داشتم خط برچسب "دوشنبه ها" بود که روی برگ کرم پایین آن نوشته شده بود. من همیشه دوشنبه - هفته جدید / تخته سنگ تمیز - نوعی دختر بوده ام و با اشاره های کوچک مرجان ، می دانستم که این کار در آنجا عالی خواهد بود. این گلهای کوچک را وقتی برنده شدم در Review Extravaganza 2011 (از کسی که می توانستم بخاطر بیاورم کدام وبلاگ نویس آنها را ارسال کرده است ، از طریق نامه الکترونیکی دریافت کردم). خواهرم و خانواده اش در ماه دسامبر به ملاقات آمدند ، و او این سه کتاب کوچک را برای من آورد - اندازه مناسب برای این قفسه. من یک روز این بچه های دوقلو را در HomeGoods دیدم. آنها در قفسه ترخیص بودند زیرا از پایه های کتاب خود جدا شده بودند - به هر حال من کتابچه نمی خواستم ، بنابراین برای من امتیاز بگیرید. این کارت همیشه مرا شکننده کرده است - برای روز مادر چند سال پیش ، براد روی تصویر اصلی را هیروم و میکا چسباند و در زیر عنوان نوشت: "پشت هر بچه بزرگ مادری وجود دارد که کاملاً مطمئن است همه چیز را پیچیده است". هایروم این قاب را یک روز با یک پرستار کودک درست کرد و من دوست دارم آن را در جاهایی که اغلب می توانم ببینم داشته باشم. دوستان گلم ، آن گلدان سفید خارق العاده - پیدا کردن حراج. این سبد دارای یک داستان است - داستانی از دسیسه ها و ماجراجویی ها: هنگامی که من اکتبر گذشته به Lucketts رفتم. من شش عدد از این سبدهای کمد قدیمی را خریداری کردم با این هدف که آنها خانه هایی را در توله گلهای بچه های من پیدا کنند ، اما در پایین آنها بسیار خشن و خراشیده هستند. چند هفته پیش ، خود خانم خردل Seed نوسازی حمام خود را پست کرد و سبدهای شناسایی را در حمام خود آویزان کرده بود. من بی شرمانه او را کپی کردم ، یکی را بالای قفسه گذاشتم و دو تا دیگر هم در اینجا به کار گرفتم: این اعداد برای من اهمیت زیادی دارند (احمق ، متعجب؟): 644 سه شماره اول شماره تلفن من هستند ، و وقتی آنها را خریداری کردم 42 ساله بودم . اگر بتوانید عنوان کتاب ها و مجلات را مشخص کنید ، می توانید حدس بزنید چه کسی بیشترین وقت را در اینجا می گذراند. درس های آموخته شده: همیشه اگر قصد پوشاندن آن را دارید پشت آن را بردارید. من نمی توانم آنرا صاف کنم ، اما قفسه می تواند بسیاری از اشتباهات را پنهان کند. کیف سخت افزار برداشته شده را پنهان کنید تا دوباره بتوانید آن را پیدا کنید. وقتی لولاها و دستگیره ها را برداشتم ، کیف را روی پیشخوان در گاراژ گذاشتم ، اما به نوعی بچه هایم داخل کیسه شدند و کشش های اصلی را که دوست داشتم و قصد استفاده از آنها را داشت از دست دادند. خوشبختانه این دستگیره های شیشه ای مانده از پروژه دیگری داشتم. از چیزهایی که دوست دارید برای پر کردن یک فضا استفاده کنید ، نه از آنچه فکر می کنید عالی به نظر می رسد. من هر وقت آن دو پسر بچه بد بو را می بینم که عاشق لبخند زدن به من هستند بسیار خوشحالم. بی شرمانه کپی کنید ، اما آنقدر خودخواه نباشید که اعتبار خود را بدست آورید. کسی همیشه حقیقت را می داند. :) به عنوان یک یادداشت ، این قسمت را - دو قفسه و قسمت بالای متروکه - به قیمت 30 دلار خریداری کردم. من هر دو قفسه را (65 و 50 دلار) فروختم ، بنابراین فقط به قطعه ای که می خواستم رسیدم. باحال ، متعجب؟ اکنون کف فاقد درهم و برهمی است و همه چیز در دسترس است. خوشحالم تا هفته آینده ، یک بار رفتن ، دو بار رفتن. . . فروخته شد! پیوند به سه شنبه گنجینه ها و نگاهی به یک نگاه.

این پست در پوشه‌ی بازسازی بوفه ذخیره شده است