خانواده در اتاق خانواده

هیا چطوره بله؟ من روز دیگر پروژه ای را به اتمام رساندم که مدت زمان طولانی بود - و در پایان تکمیل آن فقط حدود یک ساعت طول کشید. نمی دانم چرا این همه مدت به تعویق انداختم! وقتی پاییز گذشته شومینه گوشه ای خود را با یک شومینه گوشه ای زیباتر پوشانده بودیم (گیج شده اید؟ به اینجا بروید.) ، این بدان معنی بود که من مجبور شدم آنچه را که در دیوار سمت چپ آن بود تغییر دهم. من تصمیم گرفتم با یک دیوار گالری کوچک بروم زیرا ... خوب. این تنها چیزی است که می توانم به آن فکر کنم. ؛) من قبلاً آنجا آینه داشتم. تمام هنری که داشتم خیلی کوچک یا خیلی بزرگ بود. و چیزی در این اتاق خانوادگی نبود که واقعاً من را گنگ می کرد. این می تواند تصاویر خانواده باشد. :) من در سفر به IKEA در پاییز سال گذشته قابها را برداشتم و آنها ماهها با درجهای زیبای IKEA آویزان بودند: (اتاق خانواده کریسمس.) به یک دلیل با قابهای IKEA رفتم - می خواستم دیوار بهتر باشد ، بنابراین من می خواستم هر قاب یکسان باشد. و آنها با یک حصیر همراه هستند ، همه با قیمت بسیار مناسب. (فکر می کنم بزرگترین آنها 11 دلار بود؟) من مثل دفتر کارم آنها را اینجا و آنجا آویزان کردم تا درست شوند. بله ، این بدان معناست که چند سوراخ اضافی وجود دارد. سوراخ ها فقط مطمئن شوید که آنها را با قاب ها پوشانده اید. :) بنابراین این هفته بالاخره من باید آنها را پر کنم ... با عکسهایی از شکرگذاری. من خیلی روی آن کار می کنم! اما می بینید ، شکرگذاری ما فوق العاده خاص بود. من قصد داشتم ماهها در مورد آن به شما بگویم ، زمان فقط از من دور شد. هفته را به یک دلیل بسیار خاص در مکان بسیار مورد علاقه خود ، شهر نیویورک گذراندیم - گروه موسیقی راهپیمای من در مراسم رژه روز شکرگذاری Macy شرکت کردند !! این فقط بهترین هفته بود. در اطراف ، ما فقط یک انفجار داشتیم. ما هر دو بچه را آوردیم و برخی از نزدیکترین دوستانمان آنجا بودند (که با مراکز کار می کنند) و بچه هایشان. این یک هفته بود که همه ما برای همیشه گنج خواهیم کرد. بنابراین می دانستم که می خواهم این دیوار را با خاطرات آن هفته پر کنم ، حتی اگر کمی از فصل خارج شده باشند. این من و دختر ناتنی ام در شام شکرگذاری هستیم: بچه های حاضر در رژه! (Brrrrrr.): من به علاقه مندی ام بسیار افتخار می کردم (به دلایل متعددی !!) ، اما او با کارکنان فاکس نیوز کار کرد و از گروه خواسته شد تا در برنامه صبح به صورت زنده اجرا کند. خیلی هیجان انگیز بود! این مراکز و Bub پس از آن در مقابل استودیو بود: همه ما بسیار شوخ طبع بودیم. و خسته (آنها باید ساعت 5 صبح آنجا بودند). ما در ایتالیای کوچک یک مکان "منظم" ایتالیایی داریم که حداقل در هر سفر از آن بازدید می کنیم. آنها ما را در Da Nico می شناسند و ما غذای باورنکردنی آنها را می شناسیم: :) :) و البته ، من مجبور شدم یکی دیگر از عکسهای مورد علاقه خود را از رژه اضافه کنم: فکر کردم مناسب است. :) برای تکمیل دیوار ، یک عکس خانوادگی نیز اضافه کردم (فراموش کردم از نزدیک عکس آن را بگیرم): بله ، یک درخت کریسمس عظیم در عکس خانوادگی ما وجود دارد ، اما من اهمیتی نمی دهم. :) برنامه من این است که سالانه دو بار این دیوار را عوض کنم. ممکن است یک نسخه تابستانی و یک نسخه زمستانی؟ خواهیم دید. با شناختن من ، اینها همچنان در این شکرگذاری باقی خواهند ماند. از آنجا که قاب ها بالاخره پر شدند ، مجبور شدم که به منوا بپردازم. از اول ژانویه زمانی که من تمام وسایل تزئینی کریسمس را کنار گذاشتم ، این وضعیت بین یک کشور قرار گرفته است. امروز چند تغییر ایجاد کردم و قابل ارائه شدم. فانوس با چند گلوله چوب خیزران و پرکننده دیگر پر شده است ، کاسه کوچک مربوط به HomeGoods است (چند ماه پیش پیدا شده است) ، و جغد سال گذشته مایجر پیدا کرد: شمعدان هایی که من از قبل استفاده کردم و از گودویل هستند. من آن کاسه کوچک را دوست دارم - این هر رنگی را که در این فضا استفاده می کنم دارد - آبی ، قرمز ، سبز. آیا من اشاره کردم که من چقدر منقل جدید را دوست دارم ؟: و اکنون من در اتاق خانواده چند خانواده دارم که با آن کنار می آیم! وقتش است !: من هنوز هم ایده هایی را برای بالای طاقچه مرور می کنم. من آن را با رنگ سفید ، با نوعی درمان دیوار می بینم. من هنوز مطمئن نیستم که چه چیزی تا وقتی که به من نرسد ، آن را لمس نمی کنم. :) و بله ، صندلی از این جهت زاویه دار است زیرا تلویزیون روی دیوار مقابل قرار دارد: من عاشق این هستم که به عقب برگردم و ببینم که این اتاق با گذشت زمان چگونه تغییر کرده است! اینجا اوایل سال گذشته است و چند خار در گوشم است: من با آن کار کردم و آن را به یک مکان دنج تبدیل کردم ، اما تلویزیون کنار شومینه له شد (من همیشه می ترسیدم کابینت به هیزم تبدیل شود) ، آن شومینه گوشه ای فقط غیرممکن بود ، و قرار دادن مبلمان دربسته باعث می شد اتاق خیلی کوچک باشد. حالا احساس می شود یک اتاق کاملاً متفاوت است !: خوب ، حدس می زنم این یک اتاق کاملاً متفاوت باشد. ؛) من برای ایجاد رنگ آمیزی مجدد این اتاق دچار خارش می شوم! من این رنگ را دوست دارم (سیسال توسط رالف لورن ، هوم دپو) و به خوبی به ما کمک کرده است ، اما از روزی که ما به آنجا نقل مکان کردیم اینگونه بوده است. (این اولین اتاقی بود که نقاشی کرده بودم!) مطمئناً بسیار راحت تر بود هر چند بدون قالب و مبلمان رنگ کنید. من ممکن است خودم را از این حرف بزنم. خواهیم دید. بنابراین شما بروید - خانواده من سرانجام در اتاق خانواده هستند. و عکسهای کریسمس را بالای دیوارها گذاشته ام. بنابراین با آن :) ما را در رژه دیدی؟ من راه نرفتم - من همسر دیوانه مغرور در جایگاه بودم که سرش را فریاد می زدم. میدونی. آن یکی. P.S. از من در مورد آن پنکه سقفی زیاد سوال شده است. برای دیدن اطلاعات بیشتر در مورد آن ، به اینجا بروید.

این پست در پوشه‌ی ایده های تزئین داخل فانوس ذخیره شده است