زندگی پر برکت ...

!!!! هشدار ... پست فوق العاده بلند ، رامبلینگ های بادی بلند ، تعداد زیادی عکس !!!! بعضی اوقات از نعمتهایم متعجب می شوم ... تا حدی که تقریباً مرا عصبی می کند. آیا واقعاً درست است ، آیا این زندگی من است ، آیا رویایی است که از آن بیدار خواهم شد؟ امروز صبح که بلند شدم این همان چیزی بود که چشمهایم را استقبال می کرد ... در چند روز گذشته باران بسیار باریده است و شب گذشته نسبتاً سرد بود ... بنابراین ... اگر فقط برای مدت کوتاهی ... برف ! من و شوهرم بسیار خوش شانس هستیم که در یک مزرعه زندگی می کنیم ، Dos Pueblos Ranch. دو تصویر برتر منظره ای است که از حیاط ما به سمت باغ آووکادو به سمت شمال می رود. این منظره ای است که از آن طرف خیابان به سمت غرب دیده می شود ... این اقیانوس از دور است. همانطور که من انگلیس و کوههای اسموکی را دوست دارم و دوست دارم در دوون یا اشویل زندگی کنم ، این بسیار جالب است! ساکت است و همسایگان افراد بزرگی هستند که بدیهی است مناطق روستایی را نیز دوست دارند. سركار ما اغلب در مسیری كه به سمت گاوهایش می رود اسب خود را از خیابان بالا می برد. همه جا گربه و سگ است ، من آن را دوست دارم! خانه ما زیبا است ، عزیزم گربه من و من آن را با بسیاری از گربه ها به اشتراک می گذارم (برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید). من همچنین تعداد زیادی چیز زیبا دارم. تقریباً 50 ساله بودن ، داشتن زندگی های گوناگون ، مسافرت و سرگرمی و هرگز خلاص شدن از شر هر چیز به معنای این است که من دارای چیزهای شگفت انگیز بسیاری هستم. من قبلا عکس هایی از خانه خود و چند فضای کاری خود (در حالت mid event) ارسال کرده ام اما هنوز دفتر کار خود را ارسال نکرده ام. در اینجا قسمتهایی از کل زندگی من وجود دارد ، قسمتهایی که من آنها را دوست دارم و برای من الهام بخش هستند. اینجاست که من پیشنهادات خود را برای عروس می نویسم ، نقاشی می کشم ، نقاشی می کشم ، قبض می پردازم ، گیتار خود را تمرین می کنم (من تازه شروع به یادگیری کردم !!! بله !!!) ، می خوانم ، فکر می کنم ، خواب می بینم. از اینجا به بعد می توانید روی تصاویر برای اندازه بزرگتر کلیک کنید. در تصویر بالا در بالای زره ​​پوش هندی من و در سمت راست یکی از مجموعه های بال از عروسی زیبا وجود دارد که من با انجام آن بسیار سرگرم کننده بودم. من این بالها را در سرتاسر خود دارم ، من فقط آنها را خیلی دوست دارم ... این منظره از میز کار من است ... پرداخت قبوض را بسیار راحت تر می کند! می خواستم بگویم این منشی های من هستند ، اما واقعاً آنها رئیس من هستند ... این Flat Top در چاپگر است و ببر در جلوی خود با دم بر روی کتاب "A Bit Of Velvet and a Dash of Lace" نوشته رابین براون مگنولیا مروارید ... احتمالاً یکی از محبوب ترین افراد روی کره زمین است! برای دیدن وب و وبلاگ دوست داشتنی او اینجا را کلیک کنید. "مانچکین". او خاص ترین همراه و موزیک من است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بچه گربه های گرانبها اینجا را کلیک کنید در زیر ، این میز هنری من است ، جایی که من در آن بازی می کنم ... بالهایی که من برای Practical Magic Blog Party درست کردم. برای دیدن داستان اینجا را کلیک کنید اسباب بازی های من ... من رنگ لامپ های سبک تیفانی را دوست دارم. آنها مانند جواهرات می درخشند! برخی از نتایج بازی من ... آبشارها ... اخیراً همیشه آبریزها ... چند نتیجه غیرمنتظره (تعجب!) غیر نقاشی ... نقاشی درب آبی یکی است که من از عکس یک کتاب فوق العاده انجام داده ام در هند. این همراه با چندین یادداشت الهام بخش من است. این یک عکس پرنعمت از هند در بالا سمت چپ است ، جالب نیست؟ در پایین سمت راست یک کلاژ ساخته شده است. برای داستانی که بخشی از آن است ، به یک وبلاگ قبلی مراجعه کنید (اینجا). البته من کتابهای زیادی از تالکین دارم. پدر داستان افسانه ای مدرن فکر می کنم. ای کاش می توانست برای همیشه زندگی کند تا بتواند به نوشتن داستان های شگفت انگیز ادامه دهد. اما فقط در صورتی که همسر دوست داشتنی او نیز بتواند داشته باشد. می فهمم آنها دیوانه وار عاشق بودند ... آه! علامت "خواندن تارو" (بالای آویزان در سمت چپ) از یک جشن تولد چهلمین سالگرد تولد مراکشی است که من برگزار کردم. همانطور که گفتم من چیزی را دور نمی ریزم ، مخصوصاً وقتی که خنک باشد. البته من کتاب دوستانی دوست داشتنی دارم که با آنها آرزو می کنم. این Nipper در پایین است که برای پریدن روی کامپیوتر آماده می شود (گربه ها و رایانه ها چه کار می کنند ، آنها فقط باید روی آنها باشند!). من عاشق این هستم که یک بعد از ظهر خود را در داستانهای عالی از دست بدهم ... فنجان چای ، بخور ... سعادت! البته همیشه یک گربه در اینجا و آنجا گنجانده شده است ... اتفاقاً همه کتابهای موجود در قفسه ها من خیلی توصیه می کنم. به خصوص داستان های سارا آدیسون آلن. آنها بسیار جادویی و گرانبها هستند ، در همان سرعتی که سحر و جادو عملی فقط شیرین تر و معصوم تر هستند. دوستان بیشتر ... در زیر ، کتاب های داستان های خارق العاده vintage از اروپا. بالای پشته یک جعبه جواهرات هوگو ناواهو (سبک خانه آنها) با تیارای من از زمانی که 5 ساله بودم وجود دارد. این یک عکس از مادر من در سمت چپ است (عکس سیاه و سفید ، نه نقاشی ... لول!). گاهی اوقات خیلی دلم برای او تنگ شده است. من فکر می کنم او یک لگد از زندگی من دریافت کرده است. من خلاقیت خود را از او به ارث بردم. عجیب است ... او آنقدر طولانی (35+ سال) رفته است که احساس می کند او زاییده تخیل من است. از بعضی جهات او مانند یک دوست مخفی مخفی است که من با خود حمل می کنم ، مثل زمانی که بچه بودید. خوب ، این خنده دار است ... مادر من از گرفتن عکس متنفر بود ، کاملاً متنفر بود! هر تصویری دیگر که بارگذاری کرده ام تاکنون خوب بوده است. یکی از مادرم که مجبور شدم 3 بار امتحان کنم قبل از اینکه به درستی تراز شود. من به مادر گفتم که آن را قطع کند ، تصویر زیبا بود و من آن را در وبلاگ قرار می دادم ، حتی اگر عکس آن باشد ، بنابراین او نیز ممکن است به من اجازه دهد این کار را درست انجام دهم ... LOL! در اینجا یکی از کابینت های زیبای هندی من است که کارهای زشت کاغذی ، پرونده ها و موارد دیگر را پنهان می کند. در سراسر دفتر کار من گرانبهاترین وسایلم را به نمایش می گذارم. بالای کابینت مجموعه گلدان های بومی آمریکا است. من اینها را در مدتی از زندگی که فروشگاه هنری بومی آمریکا داشتم جمع کردم. این جایی حدود 15 سال پیش بود! پسر زمان پرواز می کند! همچنین ... سورپرایز ، تعجب ، بالهای خارق العاده روی دیوار. آن ها Bathilda Buzzwings ، خبرنگار عروسی Faerie بود که من انجام دادم. از نزدیک گلدان های زیبا ... فقط در صورت کنجکاوی ... از چپ به راست یک داستان فروش از Cochiti Pueblo وجود دارد ، یک گلدان ناواهو (قهوه ای) ، داخل آن یک قطعه Zia Pueblo با یک گلدان Acoma در داخل قرار دارد . در پشت آن یک سبد چوماش قرار دارد که در بالای آن یک کاچینای توریستی قدیمی قرار دارد. بعد یک گلدان سیاه San Ildefonzo (توسط ماریا متاسفانه نیست) و یک کاچینای توریستی قدیمی. پشت این وسط یک دیگ چای عتیقه از هند قرار دارد. سپس یک گلدان خانوادگی نامپیو هوپی (مورد علاقه من) قرار دارد که درون آن یک گلدان هوپی دیگر است. بعدی دو گلدان هوپی دیگر است که یک بشقاب از Zia Pueblo در پشت آن قرار دارد. پشت بشقاب یک گلدان سانتو دومینگو قرار دارد که درون آن یک گلدان هوپی و در بالای آن یک گلدان قدیمی پوئبلو با منشا ناشناخته قرار دارد. پشت آن یک سبد عروسی ناواهو قرار دارد (چه!). روی درها مجموعه ای از کیسه های حاشیه ای بومی آمریکایی و Tuareg وجود دارد ... این یک کیسه سنگ چخماق در سمت چپ و یک کیسه رنگ در سمت راست است که داخل آن یک اوکر پودر شده است. آنها در سنت Sioux هستند اما توسط یک مرد محلی Chumash ساخته شده اند. کیف سبز Tuareg و کیف سفید گاومیش از Taos pueblo است. یکی دیگر از قطعات مورد علاقه من یک لباس عروس سنتی از پاکستان است. این یک ساری عروسی هندی در سمت راست است. مورد دیگری که من کاملاً از آن لذت می برم مجموعه بزرگ طلا و جواهر است. هنگامی که من فروشگاه بومی آمریکا داشتم ، ما جواهرات زیادی حمل کردیم. بنابراین در نتیجه من مقدار زیادی شرم آور فیروزه دارم. پشت جواهرات یک صندوق بخار لباس عروسک عتیقه قرار دارد. من قبلاً جواهراتم را در آن نگه می داشتم اما همه آنها به آرامی نمایش داده می شوند تا بتوانم همه چیز را به راحتی ببینم. جواهرات خیلی زیبا هستند که نمی توانند پنهان بمانند. فیروزه من ... ترکیبی از قطعات پیاده جدید و قدیمی وجود دارد. آیا صحنه ای در آمادئوس را به یاد دارید که موتزارت قبل از ملاقات با پادشاه ، کلاه گیس را امتحان می کند؟ او چندین مورد را امتحان کرد ، سه مورد را دوست دارد. او می گوید ، و من دارم تعریف می کنم ، "آه آنجا همه دوست داشتنی است ... چرا من نمی توانم سه سر داشته باشم" ... و سپس یکی از آن خنده های مسخره را می زند. کاش بازوهای بیشتری داشتم تا بتوانم همه دستبندهایم را یک باره بپوشم. النگوهای هندی من ... گوشواره های من ، قطعاً به گوش های بیشتری نیز نیاز دارند ... گردنبندها نیز. حداقل با اینها هرچه کولرتر بپوشید به نظر می رسد ... به این قطعه زیبا نگاه کنید. این یک زیارتگاه کوچک بودا است. در اینجا باز است ، بودا را نشان می دهد. این یک آویز فیروزه ای نسبتاً باشکوه در پشت آن است. و به این مینی درخت کریسمس شایان ستایش نگاه کنید. من آن را از کلبه کارلا گرفتم. یک خانم دوست داشتنی و یک هنرمند زیبا. من نمی توانستم آن را با چیزهای کریسمس جمع کنم زیرا خیلی زیبا بود. خوب فکر می کنم آب نبات کافی برای یک پست باشد. اگر این کار را به طور کامل انجام داده اید ... ممنونم که اجازه دادید من را به اشتراک بگذارم. قبول ندارید من یک خانم خوش شانس هستم! برکت!