معالجه کنید یا بدون معالجه؟

من متوجه می شوم که ممکن است کمی بیش از حد در مورد این پست افراط کرده باشم. من هفته گذشته به شما می گفتم که چیز خاصی داشتم و یک لذت واقعی برای شما داشتم. خوب ، مطمئناً یک درمان واقعی برای من بود ... ما فقط باید ببینیم شما چه فکر می کنید. بنابراین بیایید از بزرگراه اینجا بالا برویم و نگاهی بیندازیم. آیا کسی از شما این خانه را تشخیص می دهد؟ روی جلد یکی از کتابهای تزئینی مورد علاقه من همیشه بود. من اولین بار در مورد آن کتاب در اینجا نوشتم. آیا هنوز حدس زده اید؟ بله ، این خانه بانی ویلیامز در Falls Village ، CT است! (سربلندی مرا ببخش ، اما ... اسم حیوان دست اموز ویلیامز!) من و شوهرم آخر هفته را در کانتیکت گذراندیم و روز یکشنبه به چندین باغ باز باغ محافظت از باغ در شهرستان لیچفیلد رفتیم. همه آنها زیبا بودند و من هفته های آینده همه چیز را در مورد آنها ارسال خواهم کرد ، اما این باغ باغی بود که بیش از همه منتظر دیدن آن بودم. در حقیقت ، وقتی روز یکشنبه از تپه های زیبای لیچفیلد عبور می کردیم ، شوهرم در مورد چقدر هیجان زده من شوخی کرد. وی به شوخی گفت: "بانی ویلیامز ، بانی ویلیامز ، بانی ویلیامز". "حالا اگر با بانی ملاقات کنیم چه کار می کنم؟ آیا این مثل ملاقات با ملکه است؟ آیا نباید مستقیم به خانم ویلیامز نگاه کنم؟ تا وقتی که او مرا خطاب نکند صحبت نمی کنم؟ آیا می توانم دست او را بفشارم؟" خوب ، متاسفم که می گویم ما هرگز با بانی ویلیامز ملاقات نکرده ایم. اما ما بیش از یک ساعت در سراسر باغ زیبای او گشتیم و من بیش از 100 عکس گرفتم. بله ، درست است - 100. بنابراین در هفته آینده تعداد زیادی از این باغ را خواهید دید. :) این نمای باغ غرق شده او از پاسیوی جلوی خانه است. در پست بعدی عکس های بیشتری خواهم داشت ، اما می توانید در اینجا ببینید که "استخوان های" باغ زیبا هستند ، و دو مرز چند ساله چشمگیر در کنار آنها قرار دارد. همانطور که روی آن پاسیو قدم می زدم ، متوجه شدم که درب ورودی باز شده است ، فقط یک درب صفحه نمایش بین من و سالن جلویی زیبا قرار دارد. و خجالت می کشم بگویم که من نمی توانستم در برابر وسوسه گرفتن سریع عکس از اتاقی که سالهاست در کتابها و مجلات آن را فرو ریخته ام مقاومت کنم. خانم ویلیامز ، اگر اتفاقاً این پست را می خوانید ، لطفا مرا ببخشید. من بیش از آنکه بتوانم بگویم شرمنده ام. اما خدا ، من فقط نمی توانستم مقاومت کنم. :) توجه: در اینجا یک مصاحبه عالی با بانی ویلیامز وجود دارد.

این پست در پوشه‌ی ایده های مسیر‌ ماشین‌رو ذخیره شده است